پارت ۶
پارت ۶
رها:رهام چطوره
رهام:بد نی من میگم لامبور بردار
رها:آقا ب ایشون بگو عشق شوتی فقط پارس و ۴۰۵ هستش لامبور چی چیه بابا
م.د:عشق شوتی لامبور و اینا نمیشناسه
رهام:خو من از کجا بدونم عشقت این ماشینه
رها: وایی آقا اگ بخایی پای حرف این ننه بزرگ غرغرو بشنی تا ده روز ور ور ادامه میده همینو میخام
رهام:ننه فک نمیکنی تو بیشتر حرف میزنی
م.د:مبارکه
خریدم و سوییچ و دادم رهام نشست پشت فرمون
رها:ننه بررگ پول تاکسی رو دادی
رهام:اره ننه دادم غصه نخور
رها:چقد پارس بهت میاد
رهام:هوم ماشین خوش فرمیه مبارکت باشه
رها:برو سمت خونه کاظم
رهام:اونو از کجا میشناسی ؟!
رها:اون تنا نزول خوریه ک توی محله ی شماست
رهام:عجب نزول خورا رو از کجا میشناسی
رها:خیلی حرف میزنی برو دیگ
بعد نیم ساعت رسیدیم نشستم روی ویلچر رهام زنگ در و زد رفتیم داخل
رها:سلام کاظم خان اومدم حسابشو صفر کنم برم کل فاکتور و دسته چک هرچی پیشت داره بیار
کاظم:سلام از این آدما خوشم میاد کیه دختر پولدار تور کردی خوشتیپ
رهام:مواظب حرف زدنت باش
رها:خاهرشم زود بیار
بعد چند دقیقه آوردن
رها:این چک روز دو میلیاردی تاریخشو میزنم فردا برو بانک بگیر دور داداشم خط بکش
با رهام از اونجا خارج شدیم نشستیم توی ماشین
رهام: ممنون دو میلیارد زیاد بود من کمتر بدهی داشتم
رها:فدای سرت راستی با سارای دیوونه چ میکنی
رهام:ممنون هی میسازیم دیگ
زدیم زیر خنده منو برد خونه
رها:با ماشین برو دستت باشه
رهام:باش مراقب خدت باش
(کامبک ب ی هفته بعد)
بچ ها خونه ما جمع شده بودن دور هم نشسته بودیم گچ ها رو باز کردم کمی میلنگیدم و برام مهم نبود چند تا قهوه درست کردم
رهام:خاله انگار نیست
رها:ن بستریه حالش خیلی بد بود
امیر:چند روز دیگ دانشگاها آغاز میشه کاراشو انجام دادی
رها:ولش
رهام:عه ینی چی ولش
ساری:رهام جان بهتره توی کار رها جان دخالت نکنیم
الی:از اول علاقه نداشتیا
رها:رهام چطوره
رهام:بد نی من میگم لامبور بردار
رها:آقا ب ایشون بگو عشق شوتی فقط پارس و ۴۰۵ هستش لامبور چی چیه بابا
م.د:عشق شوتی لامبور و اینا نمیشناسه
رهام:خو من از کجا بدونم عشقت این ماشینه
رها: وایی آقا اگ بخایی پای حرف این ننه بزرگ غرغرو بشنی تا ده روز ور ور ادامه میده همینو میخام
رهام:ننه فک نمیکنی تو بیشتر حرف میزنی
م.د:مبارکه
خریدم و سوییچ و دادم رهام نشست پشت فرمون
رها:ننه بررگ پول تاکسی رو دادی
رهام:اره ننه دادم غصه نخور
رها:چقد پارس بهت میاد
رهام:هوم ماشین خوش فرمیه مبارکت باشه
رها:برو سمت خونه کاظم
رهام:اونو از کجا میشناسی ؟!
رها:اون تنا نزول خوریه ک توی محله ی شماست
رهام:عجب نزول خورا رو از کجا میشناسی
رها:خیلی حرف میزنی برو دیگ
بعد نیم ساعت رسیدیم نشستم روی ویلچر رهام زنگ در و زد رفتیم داخل
رها:سلام کاظم خان اومدم حسابشو صفر کنم برم کل فاکتور و دسته چک هرچی پیشت داره بیار
کاظم:سلام از این آدما خوشم میاد کیه دختر پولدار تور کردی خوشتیپ
رهام:مواظب حرف زدنت باش
رها:خاهرشم زود بیار
بعد چند دقیقه آوردن
رها:این چک روز دو میلیاردی تاریخشو میزنم فردا برو بانک بگیر دور داداشم خط بکش
با رهام از اونجا خارج شدیم نشستیم توی ماشین
رهام: ممنون دو میلیارد زیاد بود من کمتر بدهی داشتم
رها:فدای سرت راستی با سارای دیوونه چ میکنی
رهام:ممنون هی میسازیم دیگ
زدیم زیر خنده منو برد خونه
رها:با ماشین برو دستت باشه
رهام:باش مراقب خدت باش
(کامبک ب ی هفته بعد)
بچ ها خونه ما جمع شده بودن دور هم نشسته بودیم گچ ها رو باز کردم کمی میلنگیدم و برام مهم نبود چند تا قهوه درست کردم
رهام:خاله انگار نیست
رها:ن بستریه حالش خیلی بد بود
امیر:چند روز دیگ دانشگاها آغاز میشه کاراشو انجام دادی
رها:ولش
رهام:عه ینی چی ولش
ساری:رهام جان بهتره توی کار رها جان دخالت نکنیم
الی:از اول علاقه نداشتیا
۳.۴k
۱۱ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.