عشق جدید p3

جونگ کوک ویو
داشتم لارا رو دنبال میکردم
بعد ۱۰ دقیقه رسید به ی هتل ۵ ستاره
تعجب کردم و بازم دنبالش کردم امید ‌وارم که اون چیزی که فک میکنم نباشه
لارا رفت داخل اتاق شماره ۱۴۵ دم در وایستادم ببینم چی میگه
لارا:های ددی هات و جذابم
تهیونگ:های بیبی گرل دلم برات تنگ شده بود
باورم نمیشد صدای تهیونگ بود مگه از هم جدا نشده بودن وای لارا حق با ا.ت و جنی بود
کم کم صدای بوسه اومد و آخر هم صدای ناله
لارا.:اههههههه یهههههه همینه ددی
تهیونگ.اههه خیلی خوبی اههه
خیلی اعصابم بهم ریخته بود در اتاق رو شکستم رفتم داخل
لارا: ک کوک
کوک:هرزه بد بخت دیگه جلو چشم نبینمت
و از اونجا رفتم
خیلی دلم شکسته بود نمیدونستم به کی زنگ بزنم تنهای کسی کنه به ذهنم میومد


خمارییییی