ارباب سختگیر!
part ⁸
پشت سرش راه افتادم که به سمت در ورودی
عمارت رفت!
رفتم داخل که یه دختره
که انگار تازه اومده بودو دیدم.
حالا خوبه یه روز نبودماااا.
پشت سرش راه افتادم.
به سمت اتاق خودش رفت
و وقتی من رفتم داخل درو پشت سرش بست.
به سمت تخت اشاره کرد.
رفتم سمت تخت و روش نشستم.
تقریبا نیم ساعت از اومدنمون
به این اتاق میگذشت ولی خب چرا اینجاییم؟
تو همین فکرا بودم که در
اتاق ارباب به صدا در اومد.
اون دکتر جانگ بود.
دندون پزشک مخصوص ارباب.
از این تعجب کردم که ارباب
دکتر مخصوص خودشو برام صدا کرده بود!
اومد سمتمو کنارم روی تخت نشستو کوکم وایستاده بهمون نگاه میکرد.
ادامه دارد.....
پشت سرش راه افتادم که به سمت در ورودی
عمارت رفت!
رفتم داخل که یه دختره
که انگار تازه اومده بودو دیدم.
حالا خوبه یه روز نبودماااا.
پشت سرش راه افتادم.
به سمت اتاق خودش رفت
و وقتی من رفتم داخل درو پشت سرش بست.
به سمت تخت اشاره کرد.
رفتم سمت تخت و روش نشستم.
تقریبا نیم ساعت از اومدنمون
به این اتاق میگذشت ولی خب چرا اینجاییم؟
تو همین فکرا بودم که در
اتاق ارباب به صدا در اومد.
اون دکتر جانگ بود.
دندون پزشک مخصوص ارباب.
از این تعجب کردم که ارباب
دکتر مخصوص خودشو برام صدا کرده بود!
اومد سمتمو کنارم روی تخت نشستو کوکم وایستاده بهمون نگاه میکرد.
ادامه دارد.....
۲۴.۲k
۰۷ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.