ستاره صورتی (P⁵)
ستاره صورتی (P⁵)
بورام : برو خونه خودت عههه
کوک : دلت میاد منو از خونت بیرون کنی ؟ تازه باید خوشحالم باشی که تو خونتم !
بورام : ایش ، الان برات میارم
کوک : (خنده اروم) بامزه
بورام : چی گفتی ؟
کوک : هیچی ؟
•••••
ویو (Boram) :
رفتم از اتاق مهمان ی حوله تمیز براش اوردم و بهش دادم ، داشتم توی گوشی میچرخیدم که دیدم مینسو داره زنگ میزنه.
•••••
«مکالمه بورام و مینسو»
بورام : سلام مینسوو
مینسو : کجایی تو دختر ، ی زنگم نمیزنی خب نگرانم میکنی
بورام : اینارو ولش ، مینسو ی اتفاق خیلی خوب دیشب افتادددد
مینسو : چیشده
بورام : دیشب که از هتل اومدیم بیرون ، جونگ کوک اومد خونه مننننن
مینسو : خوبه (خنده)
بورام : وای مینسو از ذوق دارم میمیرم ، جلوش یکم سر سنگین بودم ، یعنی از دستم ناراحت شده ؟
مینسو : نه بابا ، زیاد احساساتتو بروز نده
بورام : وای مینسو تازه الان رفته تو حموم خونه منننن
مینسو : یکم دیگه ذوق کنی سکته میکنیا
بورام : همین الانشم سکته کردم
مینسو : اخی ، بورام من دیگه باید برم رئیس صدام میزنه
بورام : باشه باشه خدافظ
مینسو : مواظب خودت باش
بورام : توامم ، بوس
«پایان»
•••••
ویو (Jeon Jungkook) : «10:15 am»
از حموم اومدم بیرون و رفتم توی اتاق مهمان ، به بورام گفتم ی شلوار برام بیاره ، وقتی اورد پوشیدمش و از اتاق اومدم بیرون و رفتم سمت پذیرایی.
•••••
بورام : چه عجب اقا اومدن بیر... جونگ کوککککک برو لباس بپوشش
کوک : هوا مثل سگ گرمه
بورام : ایشش میگم برو لباس بپوش
کوک : باید از تو اجازه بگیرم در مورد لباس پوشیدنم ؟
بورام : نه (اروم) «چه کراشه لعنتی ولی»
کوک : اره میدونم کراشم
بورام : چی ؟ «چطوری فهمیددد»
کوک : بیا فیلم ببینیم حوصلم سر رفته
بورام : چه ژانری ؟
کوک : هرچی ببینیم خوبه
بورام : اوکی
•••••
ویو (Boram) : «17:15 in the afternoon»
حوصلم سر رفته بود تصمیم گرفتم به دوستام زنگ بزنم تا با هم بریم بار ، لباسمو پوشیدم تینتمو زدم که یهو در اتاقم باز شد
•••••
کوک : کجا میری ؟
بورام : میخوام با دوستام برم بیرون ، باید از تو اجازه بگیرم ؟
کوک : خب منم باهات میام
بورام : عههه مگه دوست پسرمی
کوک : نبودم ؟
بورام : ها ؟
کوک : خب از این به بعد هستم ، تنهایی جایی نمیری
بورام : لباس نداری که
کوک : میرم خونه و برمیگردم ، زنگو زدم بیا دم در
بورام : باشه
کوک : نریا
بورام : عه باشه دیگه نمیرم
کوک : افرین
•••••
ویو (Jeon Jungkook) : «17:45 in the afternoon»
رفتم خونه ، مستقیم رفتم سمت اتاقم لباسامو عوض کردم و موهامو درست کردم عطر بولگاری فالکارمو زدم و از خونه اومدم بیرون
•••••
دیر شد چون مریض بودم 😬
بورام : برو خونه خودت عههه
کوک : دلت میاد منو از خونت بیرون کنی ؟ تازه باید خوشحالم باشی که تو خونتم !
بورام : ایش ، الان برات میارم
کوک : (خنده اروم) بامزه
بورام : چی گفتی ؟
کوک : هیچی ؟
•••••
ویو (Boram) :
رفتم از اتاق مهمان ی حوله تمیز براش اوردم و بهش دادم ، داشتم توی گوشی میچرخیدم که دیدم مینسو داره زنگ میزنه.
•••••
«مکالمه بورام و مینسو»
بورام : سلام مینسوو
مینسو : کجایی تو دختر ، ی زنگم نمیزنی خب نگرانم میکنی
بورام : اینارو ولش ، مینسو ی اتفاق خیلی خوب دیشب افتادددد
مینسو : چیشده
بورام : دیشب که از هتل اومدیم بیرون ، جونگ کوک اومد خونه مننننن
مینسو : خوبه (خنده)
بورام : وای مینسو از ذوق دارم میمیرم ، جلوش یکم سر سنگین بودم ، یعنی از دستم ناراحت شده ؟
مینسو : نه بابا ، زیاد احساساتتو بروز نده
بورام : وای مینسو تازه الان رفته تو حموم خونه منننن
مینسو : یکم دیگه ذوق کنی سکته میکنیا
بورام : همین الانشم سکته کردم
مینسو : اخی ، بورام من دیگه باید برم رئیس صدام میزنه
بورام : باشه باشه خدافظ
مینسو : مواظب خودت باش
بورام : توامم ، بوس
«پایان»
•••••
ویو (Jeon Jungkook) : «10:15 am»
از حموم اومدم بیرون و رفتم توی اتاق مهمان ، به بورام گفتم ی شلوار برام بیاره ، وقتی اورد پوشیدمش و از اتاق اومدم بیرون و رفتم سمت پذیرایی.
•••••
بورام : چه عجب اقا اومدن بیر... جونگ کوککککک برو لباس بپوشش
کوک : هوا مثل سگ گرمه
بورام : ایشش میگم برو لباس بپوش
کوک : باید از تو اجازه بگیرم در مورد لباس پوشیدنم ؟
بورام : نه (اروم) «چه کراشه لعنتی ولی»
کوک : اره میدونم کراشم
بورام : چی ؟ «چطوری فهمیددد»
کوک : بیا فیلم ببینیم حوصلم سر رفته
بورام : چه ژانری ؟
کوک : هرچی ببینیم خوبه
بورام : اوکی
•••••
ویو (Boram) : «17:15 in the afternoon»
حوصلم سر رفته بود تصمیم گرفتم به دوستام زنگ بزنم تا با هم بریم بار ، لباسمو پوشیدم تینتمو زدم که یهو در اتاقم باز شد
•••••
کوک : کجا میری ؟
بورام : میخوام با دوستام برم بیرون ، باید از تو اجازه بگیرم ؟
کوک : خب منم باهات میام
بورام : عههه مگه دوست پسرمی
کوک : نبودم ؟
بورام : ها ؟
کوک : خب از این به بعد هستم ، تنهایی جایی نمیری
بورام : لباس نداری که
کوک : میرم خونه و برمیگردم ، زنگو زدم بیا دم در
بورام : باشه
کوک : نریا
بورام : عه باشه دیگه نمیرم
کوک : افرین
•••••
ویو (Jeon Jungkook) : «17:45 in the afternoon»
رفتم خونه ، مستقیم رفتم سمت اتاقم لباسامو عوض کردم و موهامو درست کردم عطر بولگاری فالکارمو زدم و از خونه اومدم بیرون
•••••
دیر شد چون مریض بودم 😬
۵.۳k
۰۲ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.