پارت ۶ دوباره عاشقت شدم

اما شوگادوباره من رو برد تو اتاق و









گفت :






هرهرهرهرهرهرهرهرهرهرههرهرهرهرهرهرهرهرهرههررهرهرهرهرخرخرخرخرخخخ🤣🤣🤣🤣
گفت :
چرا فرار میکنی فکردی میتونی از دست من فرار کنی
بهش گفتم: خفه شو عوضی (خودت خفه شو بیشعور)
که یهو جنی اومد داخل من سریع از شوگا جدا شدم
جنی گفت:شما به کارتون ادامه بدید من فیلم بگیریم
من گفتم:جنی ساکت باش
جنی:مگه بد میگم
شوگا :من شما دخترارو تنها می زارم
دم گوش ات گفت البته شماروشب میبینم
همه رفتیم پایین
داشتیم ناهار می خوردیم و می خندیم ازمون فیلم میگرفتن
ولی شوگا همش داشت به من نگاه می‌کرد دلم میخواست بفهمم چی داره تو سرش میگذره
عصر شده همه میخاوستن برن بیرون
ولی شوگا گفت ،،،،،،،،،،،،،،،،.......،،.،.،،،.،،،،.،.،.،،،
در گوش من گفت
چی گفت
هرهرهرهر🤣🤣🤣🤣
خودافظ