part: 60
**
امروز باید میرفتم موزیک کور از هفته قبلی برنامه ریزی شده بود که برم و الانم باید میرفتم همه سعی داشتن که رئیسو متقاعد کنن که من حالم بده و نمیتونم برم ولی هیچ جوره قانع نمیشد و میگف که کاری نمیشه کرد
منیجر: رسیدیم ماسکتو بزن تا پیاده بشیم
ماسکمو روی صورتم گذاشتم و از ماشین پیاده شدم کلی خبرنگار اونجا بود از بینشون رد شدیم و استادیوم رسیدیم ماسکمو برداشتم اونجا بعضی از ارتیست های دیگم بودن وقتی مطمئن شدن همه ارتیست هایی که دعوت شدن اومدن به هرکدوممون ی میکروفون دادن و برنامه شروع شد
*
اخر برنامع بود ی نامه برای بین بودکع منو لینو باید میخوندیمش
میتونستم به راحتی بفهمم لینو چقد بغض کرده سعی کردم که بدون لرزشی تو صدام اون متنو بخونم با خودن اون تیکه اخرش بغضم گرف برا همین سرمو انداختم پایین
هانا: مینوویا امیدوارم اونجا راحت باشی و از تمام دردات رها شده باشی روحت شاد
با صدای فیلمبردار که خبر تموم شدن برنامه رو میداد سمت لینو چرخیدم و بغلش کردم به راحتی میتونستم بغضشو حس کنم
ولی بازم نزاشت اشکاش بریزن و خودشو جمع و جور کردو گف
_هی هانی حالت خوبه
هانا: ارع خوبم(بغض)
از بغلش دراووردم و با دستش صورتمو قاب کردو گف
_هی پس اون دختر قویه ما که میگفت دوس ندارم کسی گریمو ببینه کجاس ها
هانا: نمیتونم دیگه خسته شدم(بغض)
لینو: یادته مینوو باهر موفقیتی که به دست میاووردین چقد خوشحال میشد پس الانم قوی بمون بخاطر اونم که شده مث همیشا قوی بمون و موفق تر از الانت شو ما با گربه و ناراحت کردن خودمون نمیتونیم کسی که رفته رو برگردونیم فقط خودمونو الکی اذیت میکنیم نه فقط خودمونو باعث میشیم اونم با دیدن اینکه کساییکه دوسشون داره ناراحتن و گریه میکنن ناراحت میشه پس ماهم باید قوی بمونیم
این حرفاش همه درست بودن تصمیم گرفتم دست از گریه کردن و ناراحت بودن بردارم و کاری کنم بین اونجاهم بهمون افتخار کنه
هانا: یااااا لی مینهو عجب ادمی هستی
لینو: هی پارک هانی مگه چمه
هانا:هیچی خیلی خوبی
لینو:(خنده)
هانا: بریم دیگه
باهم اومدیم بیرون و با منیجرهامون از استادیوم اومدیم بیرون و از بین خبرنگارا رد شدیم و سوار ماشین شدیم
هانا: بریم کمپانی
منیجر: 1هفته کمپانی بهت مرخصی داده
هانا: اگه بیکار باشم حالم بد میشه بریم کمپانی
منیجر: هرطور راحتی
مطمئنم اگه بیکار بودم انقد فک میکردم که دیوونه بشم و حالم همش بد میشد ولی اگه سرگرم کار باشم کمتر به این چیزا فک میکنم
امروز باید میرفتم موزیک کور از هفته قبلی برنامه ریزی شده بود که برم و الانم باید میرفتم همه سعی داشتن که رئیسو متقاعد کنن که من حالم بده و نمیتونم برم ولی هیچ جوره قانع نمیشد و میگف که کاری نمیشه کرد
منیجر: رسیدیم ماسکتو بزن تا پیاده بشیم
ماسکمو روی صورتم گذاشتم و از ماشین پیاده شدم کلی خبرنگار اونجا بود از بینشون رد شدیم و استادیوم رسیدیم ماسکمو برداشتم اونجا بعضی از ارتیست های دیگم بودن وقتی مطمئن شدن همه ارتیست هایی که دعوت شدن اومدن به هرکدوممون ی میکروفون دادن و برنامه شروع شد
*
اخر برنامع بود ی نامه برای بین بودکع منو لینو باید میخوندیمش
میتونستم به راحتی بفهمم لینو چقد بغض کرده سعی کردم که بدون لرزشی تو صدام اون متنو بخونم با خودن اون تیکه اخرش بغضم گرف برا همین سرمو انداختم پایین
هانا: مینوویا امیدوارم اونجا راحت باشی و از تمام دردات رها شده باشی روحت شاد
با صدای فیلمبردار که خبر تموم شدن برنامه رو میداد سمت لینو چرخیدم و بغلش کردم به راحتی میتونستم بغضشو حس کنم
ولی بازم نزاشت اشکاش بریزن و خودشو جمع و جور کردو گف
_هی هانی حالت خوبه
هانا: ارع خوبم(بغض)
از بغلش دراووردم و با دستش صورتمو قاب کردو گف
_هی پس اون دختر قویه ما که میگفت دوس ندارم کسی گریمو ببینه کجاس ها
هانا: نمیتونم دیگه خسته شدم(بغض)
لینو: یادته مینوو باهر موفقیتی که به دست میاووردین چقد خوشحال میشد پس الانم قوی بمون بخاطر اونم که شده مث همیشا قوی بمون و موفق تر از الانت شو ما با گربه و ناراحت کردن خودمون نمیتونیم کسی که رفته رو برگردونیم فقط خودمونو الکی اذیت میکنیم نه فقط خودمونو باعث میشیم اونم با دیدن اینکه کساییکه دوسشون داره ناراحتن و گریه میکنن ناراحت میشه پس ماهم باید قوی بمونیم
این حرفاش همه درست بودن تصمیم گرفتم دست از گریه کردن و ناراحت بودن بردارم و کاری کنم بین اونجاهم بهمون افتخار کنه
هانا: یااااا لی مینهو عجب ادمی هستی
لینو: هی پارک هانی مگه چمه
هانا:هیچی خیلی خوبی
لینو:(خنده)
هانا: بریم دیگه
باهم اومدیم بیرون و با منیجرهامون از استادیوم اومدیم بیرون و از بین خبرنگارا رد شدیم و سوار ماشین شدیم
هانا: بریم کمپانی
منیجر: 1هفته کمپانی بهت مرخصی داده
هانا: اگه بیکار باشم حالم بد میشه بریم کمپانی
منیجر: هرطور راحتی
مطمئنم اگه بیکار بودم انقد فک میکردم که دیوونه بشم و حالم همش بد میشد ولی اگه سرگرم کار باشم کمتر به این چیزا فک میکنم
۸.۷k
۲۰ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.