پارت ۱۸
آرمین. هیراد رو خیلی وقته میشناسم امروز خیلی اتفاقی اومد شرکتم تهدیدم کرد که اگه همچین اجازه ای بهش ندم میره از تو پرونده مدرست شماره ی خونوادتو برمیداره و همه چیزو بهشون میگه باور کن نمیتونستم از دستت بدمت.....
ات. تو چقدر پرروییی تو با یه مرد دیگه و من تری*سام زدی میفهمی چه دردی کشیدم اشغااللل فکر کردی من هر*زه م نههه من تورو دوست داشتم اما الان نه الان حالم ازت بهم میخوره قبلا تنم به لمس شدن توسط تو معتاد بود اما... الان چندشم میشه
آرمین نمی دونست که دختر داستان ما یکی از فانتزی هاش همین تری*سام بود اما نه با معلمش، بعد از این قضیه دختر با اسرار زیادش آرمین رو مجبورر کرد که اجازه بده اون برگرده خونه،مشغول بغل کردنش و گذاشتنش توی ماشین بود سوار شد و رو به مسیر حرکت کرد، درسته اون خونه شون رو می دونست اما هیچوقت از این موضوع سو استفاده نکرده بود. با فشار دادن پدال گاز ماشین رو سریع تر روند یک لحظه ایستاد با نگاه کردن به دخترش که غرق خواب بود ته دلش خالی شد و به این فکر افتاد که نکنه دخترش ولش کنه این فکر اونقدر براش وحشتناک بود که می خواست از خواب ناز بیدارش کنه و هر جوری که شده از زیر زبونش بکشه
ات. تو چقدر پرروییی تو با یه مرد دیگه و من تری*سام زدی میفهمی چه دردی کشیدم اشغااللل فکر کردی من هر*زه م نههه من تورو دوست داشتم اما الان نه الان حالم ازت بهم میخوره قبلا تنم به لمس شدن توسط تو معتاد بود اما... الان چندشم میشه
آرمین نمی دونست که دختر داستان ما یکی از فانتزی هاش همین تری*سام بود اما نه با معلمش، بعد از این قضیه دختر با اسرار زیادش آرمین رو مجبورر کرد که اجازه بده اون برگرده خونه،مشغول بغل کردنش و گذاشتنش توی ماشین بود سوار شد و رو به مسیر حرکت کرد، درسته اون خونه شون رو می دونست اما هیچوقت از این موضوع سو استفاده نکرده بود. با فشار دادن پدال گاز ماشین رو سریع تر روند یک لحظه ایستاد با نگاه کردن به دخترش که غرق خواب بود ته دلش خالی شد و به این فکر افتاد که نکنه دخترش ولش کنه این فکر اونقدر براش وحشتناک بود که می خواست از خواب ناز بیدارش کنه و هر جوری که شده از زیر زبونش بکشه
۳۴۱
۰۲ دی ۱۴۰۳