𝐩𝐚𝐫𝐭 𝟏𝟏
𝐩𝐚𝐫𝐭 𝟏𝟏
جیمین ویو :
صدای تیراندازی شنیدم. زود از احتمال اومدم بیرون و به اتاق تهیونگ اومدم ولی داخل اتاقش نبود. تمام عمارتو گشتم تا اینکه توی باغ پیداش کردم. به آسمون خیره شده بود و زیر لب اسم دخترو زمزمه میکرد و میگفت از این به بعد از آسمان بهت نگاه خواهم کرد. بهش نگاه کردم ازش خون خیلی زیادی رفته بود. به شکمش شلیک شده بود. سریع بلندش کردم و بردمش به اتاقش. پزشکو خبر کردم تا گلوله رو خارج کنه. تمام مدت بالا سرش بودم. صبح روز بعد بهوش اومد : من اینجا چیکار میکنم. من باید مرده باشم !
& تو خودت به خودت شلیک کردی؟
+ من میخواستم بمیرم. من از دستش دادم. دیگه احساس میکنم انگیزه ای برای زندگی ندارم.
& چی میگی پس ا/ت چی؟
+ اون رفت پیش شخصی که دوسش داره. اون آدم خوشانس من نیستم.
جونگ کوک اومد.
& تو مواظب تهیونگ باش. تنهاش نذاریا. یه بلایی سر خودش میاره.
$ چی میگی؟
& من باید برم.
ا/ت ویو:
ناراحت بودن که تهیونگو ول کردم. احساس میکنم پشیمونم. ولی دلم میخواد که برای آخرین بار هیونجینو ببینم. رسیدم جلوی در خونش.
* کیه؟
_ منم ا/ت
* تو تو برگشتی؟
_ البته. من اومدم.
𝟐 ساعت بعد :
صدای زنگ خونه اومد.
_ کیه هیونجین؟
* نمیدونم بزارم برم ببینم.
چند دقیقه بعد :
* کسی اومده تورو ببینه میگه اسمش پارک جیمینه.........
لایک یادتون نره 💖
ببخشید اگه فیک بد شد.
جیمین ویو :
صدای تیراندازی شنیدم. زود از احتمال اومدم بیرون و به اتاق تهیونگ اومدم ولی داخل اتاقش نبود. تمام عمارتو گشتم تا اینکه توی باغ پیداش کردم. به آسمون خیره شده بود و زیر لب اسم دخترو زمزمه میکرد و میگفت از این به بعد از آسمان بهت نگاه خواهم کرد. بهش نگاه کردم ازش خون خیلی زیادی رفته بود. به شکمش شلیک شده بود. سریع بلندش کردم و بردمش به اتاقش. پزشکو خبر کردم تا گلوله رو خارج کنه. تمام مدت بالا سرش بودم. صبح روز بعد بهوش اومد : من اینجا چیکار میکنم. من باید مرده باشم !
& تو خودت به خودت شلیک کردی؟
+ من میخواستم بمیرم. من از دستش دادم. دیگه احساس میکنم انگیزه ای برای زندگی ندارم.
& چی میگی پس ا/ت چی؟
+ اون رفت پیش شخصی که دوسش داره. اون آدم خوشانس من نیستم.
جونگ کوک اومد.
& تو مواظب تهیونگ باش. تنهاش نذاریا. یه بلایی سر خودش میاره.
$ چی میگی؟
& من باید برم.
ا/ت ویو:
ناراحت بودن که تهیونگو ول کردم. احساس میکنم پشیمونم. ولی دلم میخواد که برای آخرین بار هیونجینو ببینم. رسیدم جلوی در خونش.
* کیه؟
_ منم ا/ت
* تو تو برگشتی؟
_ البته. من اومدم.
𝟐 ساعت بعد :
صدای زنگ خونه اومد.
_ کیه هیونجین؟
* نمیدونم بزارم برم ببینم.
چند دقیقه بعد :
* کسی اومده تورو ببینه میگه اسمش پارک جیمینه.........
لایک یادتون نره 💖
ببخشید اگه فیک بد شد.
۱۱.۱k
۲۴ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.