پارت ۵
×اقا صبحانه امادس
=خیله خب برو الان میاییم
+من لباس ندارم
=اوم یکی از لباسای منو بپوش
+اونا گشادن
= خب یجوری سر کن تا واست لباس بگیرم
+باش
رفتمو در کمدو باز کردمو یه پیراهن انتخاب کردمو پوشیدم هر چند کوتاه بود ولی باید تحمل میکردم به سمت پایین رفتم
ویو ته ته وقتی ات اومد چشام رو بدنش موند خیلی بی نقص بود بد جور تحریک کننده بود سرمو به دو طرف تکون دادم
ویو بعد صبحانه
=من میخوام برم جایی کار دارم تو ام همینجا میمونی فکر فرارم به سرت نزنه چون سر تا سر اینجا محاصره شده
+خیله خب :|
(گشادیم میاد همرو با جزئیات بنویسم)
تهیونگ رف منم رفتم بالا یه دوش گرفتمو یکی از لباسای تهیونگ و پوشیدم از کشو سشوار بردتشتمو موهامو خشک کردم دوباره رو تخت خوابیدم و بعد چندمین خوابم برد
ویو پرش زمانی به شب
از خواب بیدار شدمو به سمت پایین رفتم باورم نمیشد انقد خوابیدم
=خیله خب برو الان میاییم
+من لباس ندارم
=اوم یکی از لباسای منو بپوش
+اونا گشادن
= خب یجوری سر کن تا واست لباس بگیرم
+باش
رفتمو در کمدو باز کردمو یه پیراهن انتخاب کردمو پوشیدم هر چند کوتاه بود ولی باید تحمل میکردم به سمت پایین رفتم
ویو ته ته وقتی ات اومد چشام رو بدنش موند خیلی بی نقص بود بد جور تحریک کننده بود سرمو به دو طرف تکون دادم
ویو بعد صبحانه
=من میخوام برم جایی کار دارم تو ام همینجا میمونی فکر فرارم به سرت نزنه چون سر تا سر اینجا محاصره شده
+خیله خب :|
(گشادیم میاد همرو با جزئیات بنویسم)
تهیونگ رف منم رفتم بالا یه دوش گرفتمو یکی از لباسای تهیونگ و پوشیدم از کشو سشوار بردتشتمو موهامو خشک کردم دوباره رو تخت خوابیدم و بعد چندمین خوابم برد
ویو پرش زمانی به شب
از خواب بیدار شدمو به سمت پایین رفتم باورم نمیشد انقد خوابیدم
۸.۵k
۱۳ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.