(وقتی...انتخابت اون بود....) پارت ۲(آخر)
#هیونجین
#استری_کیدز
آروم سرش رو خم کرد و شروع کرد به بوسه های خیسی روی گردن و شونه هات گذاشتن...
توی همون حالت خیلی آروم و با عشق دستاش رو روی پهلوهات میکشید...
پشت سرت رو به شونه ی پهن هیونجین تیکه داده بودی و پلکاتو روی هم گذاشته بودی..و خیلی آروم بخاطر لذت این عشق و بوسه های مردت...ناله میکردی
(داستان چند سال قبل )
تو یک شاهزاده بودی...کسی که قرار بود بلاخره به عنوان ملکه ی سرزمینش فرمان روایی کنه...و از بین ۸ شاهزادهای که برای خواستگاری باهات اومده بودن تو مردی به اسم هیونجین رو به عنوان...پادشاهی که با عشق در کنارت شروع به زندگی کرد رو...انتخاب کردی
#استری_کیدز
آروم سرش رو خم کرد و شروع کرد به بوسه های خیسی روی گردن و شونه هات گذاشتن...
توی همون حالت خیلی آروم و با عشق دستاش رو روی پهلوهات میکشید...
پشت سرت رو به شونه ی پهن هیونجین تیکه داده بودی و پلکاتو روی هم گذاشته بودی..و خیلی آروم بخاطر لذت این عشق و بوسه های مردت...ناله میکردی
(داستان چند سال قبل )
تو یک شاهزاده بودی...کسی که قرار بود بلاخره به عنوان ملکه ی سرزمینش فرمان روایی کنه...و از بین ۸ شاهزادهای که برای خواستگاری باهات اومده بودن تو مردی به اسم هیونجین رو به عنوان...پادشاهی که با عشق در کنارت شروع به زندگی کرد رو...انتخاب کردی
۴۰.۳k
۱۲ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.