بیبی من p4
(ویو جیمین)
باورم نمیشد ک لونا میتونه همچنین کاری کنه آخه مگ اون جونگ کوک و دوست نداشت واقعا نمیفهمم چش شد باید رفت و آمد و کم کنم تا نتونه بهم نزدیک شه
_ات کجایی؟
+اینجام
_خوب بیا
جونگ کوک میخوام یچیزی بگم
ایشون ات هست و قراره ما ازدواج کنیم
&عه مبارکه داداش
$عه مبارکه ولی چرا له ابن زودی شماها کی باهم آشنا شدین ( با حرص و حسادت میگه)
_خب وارد جزئیات نشین یه وقت دیگ میگم خب قراره فردا ازدواج کنیم
(ویو ات)
وقتی جیمین گفت قراره ازدواج کنیم خیلی خوشحال شدم ولی خیلی ناراحت بودم بخاطر اون لونا
_خب حرفی نداری ات؟
+امم ام باید فکر کنم
_باشه عشقم تو فکراتو بکن
&خب دیگ ما رفع زحمت میکنیم
_مراحمی داداش
&مرسی خداحافظ
$خداحافظ
_عشقم تو فکراتو بکن منم منتظر جوابت میمونم
+هوم ولی باید حرف بزنیم باشه
_باشه عشقم میشنوم بگو
+اون.. اون..... دختره چیه تو میشه؟
+(لبخند زد و خوشحال شد)
باورم نمیشد ک لونا میتونه همچنین کاری کنه آخه مگ اون جونگ کوک و دوست نداشت واقعا نمیفهمم چش شد باید رفت و آمد و کم کنم تا نتونه بهم نزدیک شه
_ات کجایی؟
+اینجام
_خوب بیا
جونگ کوک میخوام یچیزی بگم
ایشون ات هست و قراره ما ازدواج کنیم
&عه مبارکه داداش
$عه مبارکه ولی چرا له ابن زودی شماها کی باهم آشنا شدین ( با حرص و حسادت میگه)
_خب وارد جزئیات نشین یه وقت دیگ میگم خب قراره فردا ازدواج کنیم
(ویو ات)
وقتی جیمین گفت قراره ازدواج کنیم خیلی خوشحال شدم ولی خیلی ناراحت بودم بخاطر اون لونا
_خب حرفی نداری ات؟
+امم ام باید فکر کنم
_باشه عشقم تو فکراتو بکن
&خب دیگ ما رفع زحمت میکنیم
_مراحمی داداش
&مرسی خداحافظ
$خداحافظ
_عشقم تو فکراتو بکن منم منتظر جوابت میمونم
+هوم ولی باید حرف بزنیم باشه
_باشه عشقم میشنوم بگو
+اون.. اون..... دختره چیه تو میشه؟
+(لبخند زد و خوشحال شد)
۹.۴k
۲۳ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.