معشوقه ی کیم
#معشوقه_ی_کیم
پارت ۱۵
داشتم میمردم. آخه اون دختره ی بدبخت چی داره ؟؟؟؟
باید یه نقشه ای بکشم نزارم عروسی کنن ............
رو ره تهیونگ با لبخند گفتم : عزیزم من میرم پایین یکم کار دارم. تهیونگ گفت : عزیزم و درد برو نبینمت . پوزخندی زدم رفتم. نشستم رو مبل و تلوزیون رو روشن کردم و رفتم تو آشپزخونه نگاه به خوراکی هایی که تهیونگ آورده بود انداختم و پفک رو برداشتم و رفتم سریال 《 با شوهرم ازدواج کن 》رو ببینم
هان سو =
داشتم می پختم تو این لباس گفتن: من برم لباسم رو در بیارم لباسام رو برداشتم و رفتم که بپوشم. وحساس آزادی میکردم . رفتم تو اتاق که نونا رفته بود . به تهیونگ گفتم : من میخوابم گفت : باشه پس من میرم پایین . خیلی خسته بودم و زود خوابم برد
پارت ۱۵
داشتم میمردم. آخه اون دختره ی بدبخت چی داره ؟؟؟؟
باید یه نقشه ای بکشم نزارم عروسی کنن ............
رو ره تهیونگ با لبخند گفتم : عزیزم من میرم پایین یکم کار دارم. تهیونگ گفت : عزیزم و درد برو نبینمت . پوزخندی زدم رفتم. نشستم رو مبل و تلوزیون رو روشن کردم و رفتم تو آشپزخونه نگاه به خوراکی هایی که تهیونگ آورده بود انداختم و پفک رو برداشتم و رفتم سریال 《 با شوهرم ازدواج کن 》رو ببینم
هان سو =
داشتم می پختم تو این لباس گفتن: من برم لباسم رو در بیارم لباسام رو برداشتم و رفتم که بپوشم. وحساس آزادی میکردم . رفتم تو اتاق که نونا رفته بود . به تهیونگ گفتم : من میخوابم گفت : باشه پس من میرم پایین . خیلی خسته بودم و زود خوابم برد
۹.۷k
۲۹ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.