بیبی نازنین من ★☆ پارت ۱۴★☆
"خب میخوری یا بزارم دهنت
*نه نه خودم میخورم
"اوکی بخور
(خوردن)
*بریم خرید؟
"آره حتما
آماده شو
*هورااا
(آماده شد)
"برو سوار ماشین شو
*باشی
چویا رفت سوار ماشین بشه که ناگهان چیزی جلوی دهنش رو گرفت
چویا تا خواست جیغ بزنه
چیزی در گوشش گفت
ششش
که چویا بیهوش شد
"هویجک من اومدم
چویا کجایی
چویااااا
ای خدا از دست این پسر
کجا رفته باز
به بادیگاردا گفت
بگردین دنبالش و به هر روشی شده پیداش کنید
بادیگاردا:بله چشم
"وایی خدا این پسر کجا میتونه رفته باشه
اگه پسرکم پیدا نشه چی
ای دازای خجالت بکش
تو مافیایی هرکی رو بخوای پیدا میکنی
آها فکر کنم میدونم کیه
*نه نه خودم میخورم
"اوکی بخور
(خوردن)
*بریم خرید؟
"آره حتما
آماده شو
*هورااا
(آماده شد)
"برو سوار ماشین شو
*باشی
چویا رفت سوار ماشین بشه که ناگهان چیزی جلوی دهنش رو گرفت
چویا تا خواست جیغ بزنه
چیزی در گوشش گفت
ششش
که چویا بیهوش شد
"هویجک من اومدم
چویا کجایی
چویااااا
ای خدا از دست این پسر
کجا رفته باز
به بادیگاردا گفت
بگردین دنبالش و به هر روشی شده پیداش کنید
بادیگاردا:بله چشم
"وایی خدا این پسر کجا میتونه رفته باشه
اگه پسرکم پیدا نشه چی
ای دازای خجالت بکش
تو مافیایی هرکی رو بخوای پیدا میکنی
آها فکر کنم میدونم کیه
۶.۳k
۲۱ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.