فیک King of the Moon🧛🏻♂️🩸🍷پارت¹⁵
یونگی « رفتم و دیدم سوفیا و الکس دارن اتاق ها رو میگردن.....مشخص بود دنبال جین هی هستن.... رفتم پشت سرشون و گفتم « دنبال چیزی میگردید؟
سوفیا « با اومدن یونگی هول کردم...اما سعی کردم خیلی آروم و ریلکس جوابش رو بدم...اره....داشتم دنبال تو میگشتم
یونگی « یعنی الان باور کنم قصد پیدا کردن اون دختر رو نداشتی؟
سوفیا « چرا باید دنبال اون باشم؟ دلم برات تنگ شده بود میخواستم ببینمت...
یونگی « بازیگر خوبی هستی....اما منو نمیتونی گول بزنی....وقت برای صحبت داریم....راه زیادی رو اومدین...برو استراحت کن....اومدم برم که سوفیا تقریبا با داد اسمم رو صدا زد.....
سوفیا « وایسا یونگی....دارم باهات حرف میزنم...این کاخ نیاز به یه ملکه داره...نکنه میخواهی یه انسان ناچیز رو به عنوان ملکه انتخاب کنی؟؟ عقلت رو از دست دادی؟ من دختر عموی توام....به خاطر یه سوءتفاهم داری خاندان سلطنتی رو نابود میکنی
یونگی « اول اینکه حق نداری به من بگی یونگی....بعدشم درسته اون یه سوءتفاهم نبود....حقیقت بود...تو قاتل مادر منی....مطمئن باش تا زمانی که من زنده ام تو ملکه ی این کاخ نمیشی...
الکس « اما هیچ کس جز سوفی لیاقت این مقام رو نداره
شوگا « اتفاقا تنها کسی که لیاقت داشتن این مقام رو نداره اونه......دارم بهتون هشدار میدم...اگه به اون دختر صدمه بزنید زنده نمیمونید
سوفیا « یونگی
شوگا « امپراطور مین ! دیگه نمیخوام حرفی بشنوم
عصبی به اتاقم رفتم و گفتم جین هی رو بیارن پیشم
جین هی « داشتم نقشه شومی که فردا برای اون دختره نچسب کشیده بودم رو مرور میکردم که اومدن و گفتن یونگی کارم داره. .. فقط نمیدونم چرا بهم گفتن سر به سرش نزارم...مگه چشه؟....وقتی به در اتاقش رسیدم در زدم و منتظر تاییدش شدم
شوگا « میتونی بیای تو
جین هی « اهم گفتن میخواهی...واییییییییی یا خدا تو چرا اینقدر ترسناک شدییییییی...چسبیدم به در....چیکارش کردین من خودمو میکشتم اینقدر عصبی نمیشد
شوگا « بیا بشین
جین هی « آب دهنم رو به سختی قورت دادم و نشستم....خوبی؟
شوگا « به نظرت خوبم؟ بهت گفتم بیای اینجا چون قرار فردا سوفی و الکس رو ملاقات کنی....از لحظه ای که تو اونا رو میبینی حق انجام هیچ کاری....حتی اب خوردن رو بدون اجازه و چک شدن نداری مفهومه؟
جین هی « اما اخه
شوگا « جین هی حوصله بحث کردن ندارم
👐🏻⛄😐اهم خب میدونم خوب نشده بزرگی خودتون ببخشید و اینکه یه ایده بدید برای اسمش...چون دیگه وانشات نیست و باید فیک بشه اما اسم خفن به ذهنم نمیرسه.....با تشکر 🙆🏻♀️😍⛄مرسی که حمایت میکنید
سوفیا « با اومدن یونگی هول کردم...اما سعی کردم خیلی آروم و ریلکس جوابش رو بدم...اره....داشتم دنبال تو میگشتم
یونگی « یعنی الان باور کنم قصد پیدا کردن اون دختر رو نداشتی؟
سوفیا « چرا باید دنبال اون باشم؟ دلم برات تنگ شده بود میخواستم ببینمت...
یونگی « بازیگر خوبی هستی....اما منو نمیتونی گول بزنی....وقت برای صحبت داریم....راه زیادی رو اومدین...برو استراحت کن....اومدم برم که سوفیا تقریبا با داد اسمم رو صدا زد.....
سوفیا « وایسا یونگی....دارم باهات حرف میزنم...این کاخ نیاز به یه ملکه داره...نکنه میخواهی یه انسان ناچیز رو به عنوان ملکه انتخاب کنی؟؟ عقلت رو از دست دادی؟ من دختر عموی توام....به خاطر یه سوءتفاهم داری خاندان سلطنتی رو نابود میکنی
یونگی « اول اینکه حق نداری به من بگی یونگی....بعدشم درسته اون یه سوءتفاهم نبود....حقیقت بود...تو قاتل مادر منی....مطمئن باش تا زمانی که من زنده ام تو ملکه ی این کاخ نمیشی...
الکس « اما هیچ کس جز سوفی لیاقت این مقام رو نداره
شوگا « اتفاقا تنها کسی که لیاقت داشتن این مقام رو نداره اونه......دارم بهتون هشدار میدم...اگه به اون دختر صدمه بزنید زنده نمیمونید
سوفیا « یونگی
شوگا « امپراطور مین ! دیگه نمیخوام حرفی بشنوم
عصبی به اتاقم رفتم و گفتم جین هی رو بیارن پیشم
جین هی « داشتم نقشه شومی که فردا برای اون دختره نچسب کشیده بودم رو مرور میکردم که اومدن و گفتن یونگی کارم داره. .. فقط نمیدونم چرا بهم گفتن سر به سرش نزارم...مگه چشه؟....وقتی به در اتاقش رسیدم در زدم و منتظر تاییدش شدم
شوگا « میتونی بیای تو
جین هی « اهم گفتن میخواهی...واییییییییی یا خدا تو چرا اینقدر ترسناک شدییییییی...چسبیدم به در....چیکارش کردین من خودمو میکشتم اینقدر عصبی نمیشد
شوگا « بیا بشین
جین هی « آب دهنم رو به سختی قورت دادم و نشستم....خوبی؟
شوگا « به نظرت خوبم؟ بهت گفتم بیای اینجا چون قرار فردا سوفی و الکس رو ملاقات کنی....از لحظه ای که تو اونا رو میبینی حق انجام هیچ کاری....حتی اب خوردن رو بدون اجازه و چک شدن نداری مفهومه؟
جین هی « اما اخه
شوگا « جین هی حوصله بحث کردن ندارم
👐🏻⛄😐اهم خب میدونم خوب نشده بزرگی خودتون ببخشید و اینکه یه ایده بدید برای اسمش...چون دیگه وانشات نیست و باید فیک بشه اما اسم خفن به ذهنم نمیرسه.....با تشکر 🙆🏻♀️😍⛄مرسی که حمایت میکنید
۷۵.۶k
۱۳ بهمن ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۱۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.