♡pt: ⁵ ♡I am not your toy
ت ویــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
گرانجر ویو:
قدم هامو تند کردم ماشین رو جای خوبی پارک کرده بودم رفتم به اون دست خیابان که رستوران اونجا بود رفتم دستگیره رو به سمت خودم کشیدم که در باز شد رفتم داخل در خودش بسته شد رفتم و گفتم
گرانجر: ببخشید میتونم غذازو بخرم ببرم
گارسون: بله حتما چی میل دارید
گرانجر: 3تا نودل با مخلفات
گارسون: بله حتما الان میارم واستون
گرانجر: کمی منتظر موندم که بعد چند دقیقه واسم اورد
گارسون: بفرمایید اینم سفارشتون
گرانجر: بله ممنون اینم کارت
گارسون: ممنون
گرانجر ویو:
حساب کرد که مشمبا رو گرفتم و به سمت خروجی رفتم و درو باز کردم و رفتم به سمت اون دست خیابان و رسیدم به ماشینم و مجدد دکمه باز کردن در رو لمس کردم و صندلی راننده نشستم درو بستم و کیلید رو زدم توی جا استارت و استارت کردم ماشین روشن شد و به مقصد بعدی یعنی بار حرکت کردم بعد از ده دقیقه رسیدم ماشین رو خاموش کردم و کیلید رو در اوردم در رو باز کردم و رفتم بیرون و درو بستم و مجدد دکمه قفل رو لمس کردم و ماشین قفل شد به سمت بار رفتم و درو باز کردم رفتم به سمت بچها و نشستم رو صندلی و غذا هارو گذاشتم رو میز
گرانجر: سلام بچها
ا/ت: سلام چقد زود برگشتی
گرانجر: هوم
الکس: مرسی پسر
گرانجر: نوش جان ا/ت میشه غذا هارو بچینی
ا/ت: اره صبر کنید الان میچینم
ا/ت ویو:
مشمبا رو به سمت خودم کشیدم و غذا هارو از توش بیرون کشیدم و دونه دونه گذاشتم رو میز غذا هارو حاضری گرفته بود هنوز داغ بودن جلوی پسرا گذاشتم غذارو که شروع کردن به خوردن منم شروع کردم به خوردن و داشتم میخوردم که یه مشتری اومد
پسر: هی میشه بهم دوتا ویسکی بدی
ا/ت: باش الان میدم
ا/ت ویو: اگه گذاشتن یه غذا بخورم دوتا ویسکی از ویترین برداشتم و بهش دادم و دادم بهش
پسر: هوم خوبه دیگه گیرایش
ا/ت: نمیدونم خودم مصرف نمیکنم
پسر: نبابا چه خوب
الکس: خیلی خب سفارشتو گرفتی برو دیگه
پسر: باشه بابا چه زود عصبانی میشی!
گرانجر: همینه که هست میخوای بخوا میخوای نخوا
ا/ت: بسه باشه برو دیگه
پسر: هوم
ا/ت ویو:
پسر رفت منم نشستم روی صندلی و دوباره شروع کردم به خوردن پسرا تموم کردن ولی من چونکه زیاد غذا نمیخورم چونکه چاق میشم زیاد نخوردم
الکس: چرا نخوردی بدبخت زحمت کشیده خریده
ا/ت: نمیتونم سیر شدم
الکس: باشه بده من بخورم
ا/ت: اخه دهنی منه
الکس: مگه دوستا مثل خواهر بردار نیستن؟
ا/ت: چی بگم نوش جونت
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اسلاید بعد پسری که ویسکی خواست☆
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
لایک❤🧷 30
کامنت🤍📎 40
فالو💙📎 5
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
گرانجر ویو:
قدم هامو تند کردم ماشین رو جای خوبی پارک کرده بودم رفتم به اون دست خیابان که رستوران اونجا بود رفتم دستگیره رو به سمت خودم کشیدم که در باز شد رفتم داخل در خودش بسته شد رفتم و گفتم
گرانجر: ببخشید میتونم غذازو بخرم ببرم
گارسون: بله حتما چی میل دارید
گرانجر: 3تا نودل با مخلفات
گارسون: بله حتما الان میارم واستون
گرانجر: کمی منتظر موندم که بعد چند دقیقه واسم اورد
گارسون: بفرمایید اینم سفارشتون
گرانجر: بله ممنون اینم کارت
گارسون: ممنون
گرانجر ویو:
حساب کرد که مشمبا رو گرفتم و به سمت خروجی رفتم و درو باز کردم و رفتم به سمت اون دست خیابان و رسیدم به ماشینم و مجدد دکمه باز کردن در رو لمس کردم و صندلی راننده نشستم درو بستم و کیلید رو زدم توی جا استارت و استارت کردم ماشین روشن شد و به مقصد بعدی یعنی بار حرکت کردم بعد از ده دقیقه رسیدم ماشین رو خاموش کردم و کیلید رو در اوردم در رو باز کردم و رفتم بیرون و درو بستم و مجدد دکمه قفل رو لمس کردم و ماشین قفل شد به سمت بار رفتم و درو باز کردم رفتم به سمت بچها و نشستم رو صندلی و غذا هارو گذاشتم رو میز
گرانجر: سلام بچها
ا/ت: سلام چقد زود برگشتی
گرانجر: هوم
الکس: مرسی پسر
گرانجر: نوش جان ا/ت میشه غذا هارو بچینی
ا/ت: اره صبر کنید الان میچینم
ا/ت ویو:
مشمبا رو به سمت خودم کشیدم و غذا هارو از توش بیرون کشیدم و دونه دونه گذاشتم رو میز غذا هارو حاضری گرفته بود هنوز داغ بودن جلوی پسرا گذاشتم غذارو که شروع کردن به خوردن منم شروع کردم به خوردن و داشتم میخوردم که یه مشتری اومد
پسر: هی میشه بهم دوتا ویسکی بدی
ا/ت: باش الان میدم
ا/ت ویو: اگه گذاشتن یه غذا بخورم دوتا ویسکی از ویترین برداشتم و بهش دادم و دادم بهش
پسر: هوم خوبه دیگه گیرایش
ا/ت: نمیدونم خودم مصرف نمیکنم
پسر: نبابا چه خوب
الکس: خیلی خب سفارشتو گرفتی برو دیگه
پسر: باشه بابا چه زود عصبانی میشی!
گرانجر: همینه که هست میخوای بخوا میخوای نخوا
ا/ت: بسه باشه برو دیگه
پسر: هوم
ا/ت ویو:
پسر رفت منم نشستم روی صندلی و دوباره شروع کردم به خوردن پسرا تموم کردن ولی من چونکه زیاد غذا نمیخورم چونکه چاق میشم زیاد نخوردم
الکس: چرا نخوردی بدبخت زحمت کشیده خریده
ا/ت: نمیتونم سیر شدم
الکس: باشه بده من بخورم
ا/ت: اخه دهنی منه
الکس: مگه دوستا مثل خواهر بردار نیستن؟
ا/ت: چی بگم نوش جونت
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اسلاید بعد پسری که ویسکی خواست☆
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
لایک❤🧷 30
کامنت🤍📎 40
فالو💙📎 5
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۷۸.۱k
۲۳ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.