تکپارتی استری کیدز
نام:عضونهم
ازبقیه زودتر رفت برای تمرین چون دیروز حالش خوب نبود نتونسته بود تمرین کنه،تصمیم گرفت زودتر بره و بیشتر تمرین کنه،ساعت00 :۸ اعضارفتن کمپانی
چون صبحونه نخورده بودن تصمیم گرفتن اول طبقه پایین صبحانه بخورن وبعد برن اتاق تمرین.سرمیز غذا خوری رستوران کمپانی نشستن که هیونجین گفت: من میرم پیش ینا
اعضا: باشه
هیونجین رفت طبقه بالا سمت اتاق تمرین وقتی درو باز کرد ینا رو دید که به آینه جلوی در تکیه داده و چشماشو بسته هیونجین لبخند میزنه و میره نزدیکش و گفت: ینا.ینا بیدار شو
ینا هیچ حرفی نزد چشاش همین جوری بسته بود.هیونجین ایندفعه شونه های ینارو تکون داد که ینا یهویی افتاد و پخش زمین شد
ازبقیه زودتر رفت برای تمرین چون دیروز حالش خوب نبود نتونسته بود تمرین کنه،تصمیم گرفت زودتر بره و بیشتر تمرین کنه،ساعت00 :۸ اعضارفتن کمپانی
چون صبحونه نخورده بودن تصمیم گرفتن اول طبقه پایین صبحانه بخورن وبعد برن اتاق تمرین.سرمیز غذا خوری رستوران کمپانی نشستن که هیونجین گفت: من میرم پیش ینا
اعضا: باشه
هیونجین رفت طبقه بالا سمت اتاق تمرین وقتی درو باز کرد ینا رو دید که به آینه جلوی در تکیه داده و چشماشو بسته هیونجین لبخند میزنه و میره نزدیکش و گفت: ینا.ینا بیدار شو
ینا هیچ حرفی نزد چشاش همین جوری بسته بود.هیونجین ایندفعه شونه های ینارو تکون داد که ینا یهویی افتاد و پخش زمین شد
۴.۱k
۱۷ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.