★وقتی پیشنهادش رد میکنی...P2
به شدت عرق کرده بودی و گرمت بود . اصلا حالت عادی ای نداشتی . توی حال خودت بودی که با صدای فلیکس به خودت اومدی .
_ عزیزم ، حالت خوبه ؟
با حالت ضایعی به سوالش پاسخ دادی .
+ معلومه ، چرا باید بد باشم ؟
به چشماش خیره شده بودی که با کاری که کرد حتی از قبل هم بیشتر شوکه شدی . دستت رو توی دست گرمش گرفت و روی عضوش گذاشت ، به وضوح میتونستی سخت شدنش رو حس کنی . با حالتی پریشون و چشم های گرد شده دور و برتون رو آنالیز کردی تا مطمئن بشی کسی نگاهتون نمیکنه ، ولی همه مشغول رقصیدن و حرف زدن بودن . از این بابت که خیالت راحت شد دوباره نگاهت رو به فلیکس دادی که با چشم های خمار و پوزخند روی لبش مواجه شدی .
+ چ....چی...چیکار می...کنی ف..فلیکس
با همون پوزخند به حرف اومد .
_ فکر کنم خودت هم بدت نمیاد احساس نیازت برطرف کنی ، نه ؟
+ تو ... از کجا ...
میخواستی حرفت رو کامل کنی که مانعت شد .
_ خانم لی باید به یادت بیارم من به این راحتیا بیخیال اینکه پیشنهادم رو رد کردی نمیشم
تا خواستی موقعیت رو هندل کنی برآید استایل بغلت کرد به سمت سرویس
ته راهرو بردت ، توی یکی از اتاقک های سرویس بهداشتی (منظورم رو گرفتید دیگه ؟) بردت و در رو قفل کرد . روی توالت نشوندت و دستاش رو بالای سرت روی دیوار گذاشت .
_ هنوز هم نبض میزنه دیگه ، نه ؟
[ The end ]
_____
اصمات میخواید ؟ نمیدم 😌
نکته : فلیکس توی مش.روب ات ت.حریک کننده ریخته بود .
_ عزیزم ، حالت خوبه ؟
با حالت ضایعی به سوالش پاسخ دادی .
+ معلومه ، چرا باید بد باشم ؟
به چشماش خیره شده بودی که با کاری که کرد حتی از قبل هم بیشتر شوکه شدی . دستت رو توی دست گرمش گرفت و روی عضوش گذاشت ، به وضوح میتونستی سخت شدنش رو حس کنی . با حالتی پریشون و چشم های گرد شده دور و برتون رو آنالیز کردی تا مطمئن بشی کسی نگاهتون نمیکنه ، ولی همه مشغول رقصیدن و حرف زدن بودن . از این بابت که خیالت راحت شد دوباره نگاهت رو به فلیکس دادی که با چشم های خمار و پوزخند روی لبش مواجه شدی .
+ چ....چی...چیکار می...کنی ف..فلیکس
با همون پوزخند به حرف اومد .
_ فکر کنم خودت هم بدت نمیاد احساس نیازت برطرف کنی ، نه ؟
+ تو ... از کجا ...
میخواستی حرفت رو کامل کنی که مانعت شد .
_ خانم لی باید به یادت بیارم من به این راحتیا بیخیال اینکه پیشنهادم رو رد کردی نمیشم
تا خواستی موقعیت رو هندل کنی برآید استایل بغلت کرد به سمت سرویس
ته راهرو بردت ، توی یکی از اتاقک های سرویس بهداشتی (منظورم رو گرفتید دیگه ؟) بردت و در رو قفل کرد . روی توالت نشوندت و دستاش رو بالای سرت روی دیوار گذاشت .
_ هنوز هم نبض میزنه دیگه ، نه ؟
[ The end ]
_____
اصمات میخواید ؟ نمیدم 😌
نکته : فلیکس توی مش.روب ات ت.حریک کننده ریخته بود .
۴.۹k
۲۸ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.