چند پارتی تهیونگ
پارت 4
*صبح روز بعد*
ته: آنا..خوشگلم خوبی؟..درد که نداری؟..احساس عجیبی نداری؟
آنا: نه چرا باید داشته باشم؟
ته: نمیدونم..دارم میپرسم
آنا: عاشقتمممم
ته :منم همینطور:)
*نه ماه بعد*
آنا: تهیونگ؟...میشه پیشم باشی؟
ته: نمیزارن..قول میدم چشماتو وا کنی من پیشت باشم..باشه؟..قراره صاحب یه دختر کوچولو شیم میا خانوم قراره بیاد( اسم بچه)
*بعد زایمان*
آنا: تهیونگ..کجایی؟
ته: اینجام.. اینجا رو ببین سلامم مامانییی..چقد خوشگله...شبیه توعع
ته:( سرشو بوسیدم و رفتم بیرون تا آنا بهش شیر بده)
*صبح روز بعد*
ته: آنا..خوشگلم خوبی؟..درد که نداری؟..احساس عجیبی نداری؟
آنا: نه چرا باید داشته باشم؟
ته: نمیدونم..دارم میپرسم
آنا: عاشقتمممم
ته :منم همینطور:)
*نه ماه بعد*
آنا: تهیونگ؟...میشه پیشم باشی؟
ته: نمیزارن..قول میدم چشماتو وا کنی من پیشت باشم..باشه؟..قراره صاحب یه دختر کوچولو شیم میا خانوم قراره بیاد( اسم بچه)
*بعد زایمان*
آنا: تهیونگ..کجایی؟
ته: اینجام.. اینجا رو ببین سلامم مامانییی..چقد خوشگله...شبیه توعع
ته:( سرشو بوسیدم و رفتم بیرون تا آنا بهش شیر بده)
۹.۵k
۲۲ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.