مدرسه دوست داشتنی من پارت 11
+با حس بدن دردی بیدار شدم صورتم تو هم جمع شد از درد یه لحظه که به خودم اومدم فهمیدم یه جای غریبم صب کن ببینم اینجا چرا این شکلیه من چرا تو چادرم فاکککککککککک این لباسا چیه واي خدایا خودت رحم کن
*اهم اهم
+ تو.... توو همونی هستی که این کارا رو با من کردیییی
* منظورتون لباس هاس؟
+چرا منو اوردین اینجااااا
*چون تو ملکه مایی
+من ملکه نیستم من اصلا هیشکی نیستم خواهش می کنم بزار برم خواهش می کنم
*نمیشه تلاش نکن تو به هر حال ملکه ای
+من هیچییییی نیستم بخدا من یه فرد عادیم
**تو قرار مادر ولیعهد این سرزمین شی
*ششششاهزاده منو ببخشین متوجه شما نشدم
** می تونی بری
*چشم
**که می خواستی از اینجا بری؟
+خواهش می کنم بزار من برم من نه خوشگلم نه اندام خوبی دارم خیلی هم بی ادبم بزار من برم لطفا التماست می کنم( با گریه)
**تلاش نکن تو دیگه ملکه منی
+نه نه خواهش می کنم خانوادم چی دوستام چی من نمی تونم اونا رو رها کنم
**مثل اینکه زبون آدمیزاد حالیت نیست نه؟
+اینو که گفت همین طور میومد نزدیک تر و من رو زمین سر می خوردم و میرفتم دور تر تا اینکه دیگه نتونستم دور شم آروم نشست رو دو زانو هاش و دستام رو گرفت من دستام رو از تو دستاش کشیدم
**ببین این طوری کلامون میره توهم باید باهم کنار بیای وگرنه خودت زجر میکشی تا آخر عمرت
+من هیچ وقت با تو کنار نمیام
**پس دلت می خواد خشن شم نه؟
+داشت صورتش رو آروم می آورد طرفم چشمام رو بهم فشار می دادم نفس هاشو رو صورتم احساس می کردم دستامو گرفته بود محکم کاری نمی تونستم بکنم که با صدای یکی هردو مون نگاه مون به ورودی چادر افتاد
**به به شاهزاده خیانت کار چی شده اومدی عروسی برادرت
نامجون : داری چه غلطی می کنی اون قرار نیست عروس تو بشه اون مال منه( با اون اخمای غلیظش)
+نامجون شیی لطفا لطفا کمکم کن
+خیلی ترسیده بودم داشتم از میرلزیدم
پیر زن : قربان باید باهاتون حرف بزنم
بنظرتون شاهزاده کیه
شبستان پر ستاره 👀🫶🏻
*اهم اهم
+ تو.... توو همونی هستی که این کارا رو با من کردیییی
* منظورتون لباس هاس؟
+چرا منو اوردین اینجااااا
*چون تو ملکه مایی
+من ملکه نیستم من اصلا هیشکی نیستم خواهش می کنم بزار برم خواهش می کنم
*نمیشه تلاش نکن تو به هر حال ملکه ای
+من هیچییییی نیستم بخدا من یه فرد عادیم
**تو قرار مادر ولیعهد این سرزمین شی
*ششششاهزاده منو ببخشین متوجه شما نشدم
** می تونی بری
*چشم
**که می خواستی از اینجا بری؟
+خواهش می کنم بزار من برم من نه خوشگلم نه اندام خوبی دارم خیلی هم بی ادبم بزار من برم لطفا التماست می کنم( با گریه)
**تلاش نکن تو دیگه ملکه منی
+نه نه خواهش می کنم خانوادم چی دوستام چی من نمی تونم اونا رو رها کنم
**مثل اینکه زبون آدمیزاد حالیت نیست نه؟
+اینو که گفت همین طور میومد نزدیک تر و من رو زمین سر می خوردم و میرفتم دور تر تا اینکه دیگه نتونستم دور شم آروم نشست رو دو زانو هاش و دستام رو گرفت من دستام رو از تو دستاش کشیدم
**ببین این طوری کلامون میره توهم باید باهم کنار بیای وگرنه خودت زجر میکشی تا آخر عمرت
+من هیچ وقت با تو کنار نمیام
**پس دلت می خواد خشن شم نه؟
+داشت صورتش رو آروم می آورد طرفم چشمام رو بهم فشار می دادم نفس هاشو رو صورتم احساس می کردم دستامو گرفته بود محکم کاری نمی تونستم بکنم که با صدای یکی هردو مون نگاه مون به ورودی چادر افتاد
**به به شاهزاده خیانت کار چی شده اومدی عروسی برادرت
نامجون : داری چه غلطی می کنی اون قرار نیست عروس تو بشه اون مال منه( با اون اخمای غلیظش)
+نامجون شیی لطفا لطفا کمکم کن
+خیلی ترسیده بودم داشتم از میرلزیدم
پیر زن : قربان باید باهاتون حرف بزنم
بنظرتون شاهزاده کیه
شبستان پر ستاره 👀🫶🏻
۵۹.۶k
۰۵ آبان ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.