ما پرندگان را خوردیم خوردیمشان
ما پرندگان را خوردیم، خوردیمشان
میخواستیم آوازشان میان گلویمان بپیچد و از درون دهانمان بشکفد بیرون،پس خوردیمشان·
میخواستیم پرهاشان از بدنمان جوانه بزند· بالهاشان را میخواستیم، دلمان میخواست مانند آنها پر بگشاییم،آزادانه اوج بگیریم بر فراز درخت ها و ابرها،میخوردیمشان·
به آنها نیزه زدیم، چماق کوفتیم،پاهاشان را در هم پیچیدیم، به تورشان انداختیم،به سیخشان کشیدیم، بر زغال داغشان نهادیم و تمام اینها از عشق بود...
عاشقشان بودیم...
مارگارد اتوود( برنده جایزه نوبل)
میخواستیم آوازشان میان گلویمان بپیچد و از درون دهانمان بشکفد بیرون،پس خوردیمشان·
میخواستیم پرهاشان از بدنمان جوانه بزند· بالهاشان را میخواستیم، دلمان میخواست مانند آنها پر بگشاییم،آزادانه اوج بگیریم بر فراز درخت ها و ابرها،میخوردیمشان·
به آنها نیزه زدیم، چماق کوفتیم،پاهاشان را در هم پیچیدیم، به تورشان انداختیم،به سیخشان کشیدیم، بر زغال داغشان نهادیم و تمام اینها از عشق بود...
عاشقشان بودیم...
مارگارد اتوود( برنده جایزه نوبل)
- ۶۶۷
- ۱۶ اسفند ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط