ادامه
ات: شتتتتت توف تو این زندگی(ترسناک داد)
(توف تو این زندگیروووو خوب یا بد اگه...)
نامی و ته: آروم باش
هوپی: می خوای چیکار کنی؟
ات: می رم..
از زبان سارامی(من)
ات چشمش به یه چیز خیلی ریز رو دیوار افتاد
به سمتش رفت و برش داشت
ات: پیدات می کنم
هوپی: چی شده؟
ات: دوربین مخفی
نامی: من سوال دارم
اولا اینو چجوری دیدییییی؟ دوما کی اینو اینجا گذاشتههههه؟
ات: وایسا
به طرف پوسته چوبی دیوار رفت که داخلش سوراخ هایی بود شنودی کوچیک اونجا یود دستش گرفت و گفت
ات: اگه داری صدای منو می شنوی بدونخیلی خری چون این چیزا از من دور نمی مونه
جیمین: هاااا؟
کوک: این اینجا..
یونگی: چیکار می کنه؟
ات: من می رم عمارتم
.
.
.
ـ
.
.
ـــ
ــ
ـ
ـ
ـ
ـ
ـ
ـ
ـ
ـ
بیااااا
.
.
.
.
.
.
.
.
جین: بای
ات: خدافظ
ات
به سمت عمارت حرکت کردم
زنگ زدم سوهو
.
.
.
.
.
.
.
..
.
ـ
.
.
...
.
.
.
.
ـ
ـ
ـ
بای
خمارییی
(توف تو این زندگیروووو خوب یا بد اگه...)
نامی و ته: آروم باش
هوپی: می خوای چیکار کنی؟
ات: می رم..
از زبان سارامی(من)
ات چشمش به یه چیز خیلی ریز رو دیوار افتاد
به سمتش رفت و برش داشت
ات: پیدات می کنم
هوپی: چی شده؟
ات: دوربین مخفی
نامی: من سوال دارم
اولا اینو چجوری دیدییییی؟ دوما کی اینو اینجا گذاشتههههه؟
ات: وایسا
به طرف پوسته چوبی دیوار رفت که داخلش سوراخ هایی بود شنودی کوچیک اونجا یود دستش گرفت و گفت
ات: اگه داری صدای منو می شنوی بدونخیلی خری چون این چیزا از من دور نمی مونه
جیمین: هاااا؟
کوک: این اینجا..
یونگی: چیکار می کنه؟
ات: من می رم عمارتم
.
.
.
ـ
.
.
ـــ
ــ
ـ
ـ
ـ
ـ
ـ
ـ
ـ
ـ
بیااااا
.
.
.
.
.
.
.
.
جین: بای
ات: خدافظ
ات
به سمت عمارت حرکت کردم
زنگ زدم سوهو
.
.
.
.
.
.
.
..
.
ـ
.
.
...
.
.
.
.
ـ
ـ
ـ
بای
خمارییی
۳.۵k
۰۴ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.