Good girl 8

یه بیبیه خوشمزه..‌‌.
دیدم حواسش نیس منم کرم درونم همیشه فعاله
اروم اروم رفتم پشتش هولش دادم تو اب
کلا خیس شد زدم زیر خنده انقد خندم زیاد شده بود که حواسم نبود ا.ت هم منو هول داد تو اب....
حالا جامون عوض شد اون زد زیر‌خنده
_وایسا ببین چیکارت میکنم سر به سر ددی میزاری؟
شروع به فرار کرد منم که دوییدم گرفتمش
خوابوندمش زمین
_خب ببینم اینجا یه بیبی داشتیم ک بابد تنبیه میشد نه؟؟؟
+ت..تنبیه؟
لبمو گذاشتم رو لبش مک زدم جدا شدم
_اره تنبیه
+اما..خودت شروع کردی
_و تو تمومش کردی،نگران نباش خونه تنبیه میشی نه اینجا
دوباره رفتم رو صندلی نشستم
کمی باد میومد
_ا،تت
+بلههه
_بیا اینجاا
اومد پیشم
+بله
_سردت نیست؟
+نه
میخواست بره که کشوندمش رو پام
رو برو ی‌خودم
بغلش کردم
_سرما میخوری یکم بمون گرم شی
چن مین بعد
تو بغلم خوابش برده بود
بردمش تو ماشین
هودی ای که اورده بودمو تنش کردم
چقد براش بزرگهه
دوست داشتم انقد بخندم تا بترکم
خیلی کیوت بود خدا...
بوسه ای رو گردنش گذاشتم راه افتادم به سمت خونه
{خونه}↓
.....................................................................




شرط:
لایک:۴۵