وقتی میکاپ آرتیستشی و.....)
وقتی میکاپ آرتیستشی و.....)
آت :آقای لی میشه چند لحظه به من نگاه کنید ؟
فیلیکس نگاهش رو از دوربین گرفت وقتی فرچه ی سایه رو توی دستات نیست سری تکون داد و گفت
فیلیکس :سعی کن فاصله تو رعایت کنی شخص خواستی نیستی
آت هم در عوضش پوزخندی زد لبش رو سمت گوش فیلیکس برد و گفت
آت :نگران نباش من سر سخت تر از این حرفام
یقه فیلیکس رو توی مشتش گرفت و گفت
آت :نگران نباش من از اون آدمام که اگر حرفی بشنوم از پوست تا خون تیکه تیکش میکنم
فیلیکس از تعجب چشمام گرد شد آت صورتش رو نزدیک صورت فیلیکس کرد و شروع به سایه زدن کرد بعد از سایه ی چشم به سراغ تینت لب هست و شروع به زدن تینت روی لب فیلیکس لب کرد و فیلیکس گفت
فیلیکس :دوست دارم...
آت هم لبخند شیرینی زد و گفت
آت :پس برای داشتنم تلاش من خیلی سرسختم آقای لی (با لبخند)
در آخرش با هم ازدواج کردین و فیلیکس چند سالی بود بود که بهت حس داشت و تو هم از اون اول دوستش داشتی و موفق بودین شما ها ازدواج کردین
مین سو
تابع قوانین جمهوری اسلامی
آت :آقای لی میشه چند لحظه به من نگاه کنید ؟
فیلیکس نگاهش رو از دوربین گرفت وقتی فرچه ی سایه رو توی دستات نیست سری تکون داد و گفت
فیلیکس :سعی کن فاصله تو رعایت کنی شخص خواستی نیستی
آت هم در عوضش پوزخندی زد لبش رو سمت گوش فیلیکس برد و گفت
آت :نگران نباش من سر سخت تر از این حرفام
یقه فیلیکس رو توی مشتش گرفت و گفت
آت :نگران نباش من از اون آدمام که اگر حرفی بشنوم از پوست تا خون تیکه تیکش میکنم
فیلیکس از تعجب چشمام گرد شد آت صورتش رو نزدیک صورت فیلیکس کرد و شروع به سایه زدن کرد بعد از سایه ی چشم به سراغ تینت لب هست و شروع به زدن تینت روی لب فیلیکس لب کرد و فیلیکس گفت
فیلیکس :دوست دارم...
آت هم لبخند شیرینی زد و گفت
آت :پس برای داشتنم تلاش من خیلی سرسختم آقای لی (با لبخند)
در آخرش با هم ازدواج کردین و فیلیکس چند سالی بود بود که بهت حس داشت و تو هم از اون اول دوستش داشتی و موفق بودین شما ها ازدواج کردین
مین سو
تابع قوانین جمهوری اسلامی
۸.۰k
۲۳ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.