p27
گارسون :بفرمایید...
ات:ممنون(با لبخند)
ات:شروع کنیم...؟
کوک:شروع...
چند مین بعد...
سه شیشه بطری بزرگ جلوشون بود ....
اته فقط یه درصد کوچیک مست شده بود و کوک هم همینطور .....
ولی اته ول کن نبود....
کوک:اته .... دارم بهت میگم بس کنن..همین جا همین لحظه همین ثانیه میکنمت ها...!(اخم)
ات:اصلا ...(داشت دوباره میریخت بخوره...که کوک مچ دستش رو گرفت و اجازه خوردن نداد...)
کوک:با توام هیچ حالیت نیست....(عصبانی)
...................................................................................................
ات:ممنون(با لبخند)
ات:شروع کنیم...؟
کوک:شروع...
چند مین بعد...
سه شیشه بطری بزرگ جلوشون بود ....
اته فقط یه درصد کوچیک مست شده بود و کوک هم همینطور .....
ولی اته ول کن نبود....
کوک:اته .... دارم بهت میگم بس کنن..همین جا همین لحظه همین ثانیه میکنمت ها...!(اخم)
ات:اصلا ...(داشت دوباره میریخت بخوره...که کوک مچ دستش رو گرفت و اجازه خوردن نداد...)
کوک:با توام هیچ حالیت نیست....(عصبانی)
...................................................................................................
۶.۶k
۱۹ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.