پارت 11

ات ویو
فردا صبح رفتیم و صحبت کردیم قرار شد سه هفته‌ی دیگه عروسی بگیریم پس امروز قرار بود بریم لباس عروس و کت شلوار برا ته بخریم یونگی ،جیونگ. هانا ، کیونگ قرار بود همه با ما بیان
ته ویو
رفتم دنبال ات یونگی و کیونگ باهم وجیونگ و هانا هم با هم اومدن وارد پاساژ شدیم و بعد یکم حرکت ات وارد یه مغازه شد و ماهم پشت سر اون رفتیم داخل
ات:این چطوره
ته و بقیه:اره خوبه
ات رفت پرو یکم طول کشید و بعد هانا و کیونگ رو صدا زد که کمکش کنن اونا بعد یکم اومدن ات هم بعد اونا اومد........ واقعا خوشگل شده بود زبونم بند اومده بود
ات:چطور شده
همه :عالیه
یونگی :عجب خواهری خوشگلی دارم
ات:مرسی داداشی
ات:ته بنظر تو چطوره
ته:خیلی........
ات: ..........
ته:خیلی..... خیلی..... عالیههههههههه
ات:مرسی خوب همین رو بر میداریم
ات ویو
بعد خرید لباس کفش و تور و تاج رفتیم برا ته لباس بخریم اونم یه لباس خیلی خوب انتخاب کرد که خیلی بهش میومد که زبونم بند اومده بود
بعد خرید ته پسرا هم لباس خریدن و بعد رفتیم برا دخترا لباس گرفتیم و تمام شد بالاخره
ات:من گشنمه
ته:بریم رستوران غذابخوریم
همه قبول کردن رفتیم رستوران



اینم پارت بعد شب هم یه پارت دیگه میزارم



لایک و کامنت و حمایت یادتون نره❤




#تهیونگ
#کیم_تهیونگ
#فیک_تهیونگ