رمان تحسین برانگیز ( p17 )
راوی : ساعت ۴ صبح بود که اعضا با کتک و داد های نامجون و جین خودشون و از تخت کشیدن بیرون و به سمت استادیوم رفتن . آخرین روز های کنسرت بود و بعدش میتونستن حداقل دو یا سه روز رو استراحت کنن .
همیشه همین بود برای کنسرت ها از سه یا چهار صبح بیداری بود تا ۱۲ یا ۱ صبح .
همه سر میز صبحانه بودن . دیشب به خاطر مراسم تا ۱۲ بیدار بودن و خسته به نظر میرسیدن .
علی :« پسر ها نمیان سر میز ؟؟ »
حامد :« خسته شدن حتما خوابن . »
خزان :« نه . اونها ساعت ۴ صبح همیشه بیدارن برای کنسرت ها یا آلبوماشون . »
ایران :« چقدر زود بلند میشن . اصلا خواب کافی دارن ؟» »
:« معمولا نه ولی عادت کردن . اونها لیاقت هرچی بهش رسیدن و دارن . پسرهای من با خون و عرق و اشکشون به اینجا رسیدن . »
وقتی این جملات و میگفت اشک تو چشماش جمع شده بود . هیچکس جزء بی تی اس و استف ها و خانواده های اعضا اون سختی ها رو با پوست و استخون حس نکرده بودن حتی آرمی ها .
هیچکس خارج از اشک هایی که پسرا جلو دوربین یا در مستند ها ریخته بودن رنج واقعی و اشک واقعی پسرا رو ندیده بودن .
قرار شد بعد از صبحانه همه به سمت استادیوم برن
خزان خیلی دوست داشت حالا که میتونه کمی دختر ها رو به اعضا نزدیک کنه . اون شیمی بین مکنه لاین و دختر ها رو خیلی خوب حس می کرد .
همه بعد از آماده شدن به سمت استادیوم حرکت کردن .
:)
همیشه همین بود برای کنسرت ها از سه یا چهار صبح بیداری بود تا ۱۲ یا ۱ صبح .
همه سر میز صبحانه بودن . دیشب به خاطر مراسم تا ۱۲ بیدار بودن و خسته به نظر میرسیدن .
علی :« پسر ها نمیان سر میز ؟؟ »
حامد :« خسته شدن حتما خوابن . »
خزان :« نه . اونها ساعت ۴ صبح همیشه بیدارن برای کنسرت ها یا آلبوماشون . »
ایران :« چقدر زود بلند میشن . اصلا خواب کافی دارن ؟» »
:« معمولا نه ولی عادت کردن . اونها لیاقت هرچی بهش رسیدن و دارن . پسرهای من با خون و عرق و اشکشون به اینجا رسیدن . »
وقتی این جملات و میگفت اشک تو چشماش جمع شده بود . هیچکس جزء بی تی اس و استف ها و خانواده های اعضا اون سختی ها رو با پوست و استخون حس نکرده بودن حتی آرمی ها .
هیچکس خارج از اشک هایی که پسرا جلو دوربین یا در مستند ها ریخته بودن رنج واقعی و اشک واقعی پسرا رو ندیده بودن .
قرار شد بعد از صبحانه همه به سمت استادیوم برن
خزان خیلی دوست داشت حالا که میتونه کمی دختر ها رو به اعضا نزدیک کنه . اون شیمی بین مکنه لاین و دختر ها رو خیلی خوب حس می کرد .
همه بعد از آماده شدن به سمت استادیوم حرکت کردن .
:)
۱.۷k
۰۶ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.