داستان کوتاه
#داستان کوتاه
#استیری کیدز
لینو:هیوجین من بستنی میخوام
هیوجین:خو به چان بگو بخره
لینو:باش چااااااااان؟
چان:بله لینو
لینو:بستنیییییییییییییی
چان:از یخچال بردار بخور
لینو:نه من طعمش رو دوس ندارم
چان:پس چرا خریدی؟
لینو:اون موقه دوست داشتم الان برام میخری ؟
چان:نه
لینو:حملههههههه*رفت موهای چان رو کشید ولم نمیکرد*
لینو:برام میخری یا نه؟
چان:قلت کردم بیا بریم بخریم
(و لینو به بستنی ای که میخواست رسید😂)
#استیری کیدز
لینو:هیوجین من بستنی میخوام
هیوجین:خو به چان بگو بخره
لینو:باش چااااااااان؟
چان:بله لینو
لینو:بستنیییییییییییییی
چان:از یخچال بردار بخور
لینو:نه من طعمش رو دوس ندارم
چان:پس چرا خریدی؟
لینو:اون موقه دوست داشتم الان برام میخری ؟
چان:نه
لینو:حملههههههه*رفت موهای چان رو کشید ولم نمیکرد*
لینو:برام میخری یا نه؟
چان:قلت کردم بیا بریم بخریم
(و لینو به بستنی ای که میخواست رسید😂)
۶.۲k
۱۰ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.