خدمتکار شخصی

خدمتکار شخصی
p²¹
+:میگم.....میشه
دینگ دینگ(مثلاً صدا زنگ در)
–:ی دقیقه..الان میام...فکر کنم پسرا اومدن
+:
پسرا؟منظورش چی بود
–:
درو باز کردم که پنج تا گوساله بدون سلام ریختن تو خونه و شوگا هم ریلکس پشت سرشون وارد شد
جین:کوشش..کوش این زن داداش ما کجاس
جیمین:هههه نکنه زندانیش کردی
ته:نکنه زدی کشتیش.....
هوپ:ته راس میگهه نکنه کشتیش یا نکنه شکنجش ک.....
نام:اههه بزارید جی کی حرفشو بزنه خبب
–:آییییش بسه...اونجاس. سر میز نشسته
+:
همین که در باز شد صدای بلندی توی خونه پیچید؟زنداداش؟!یعنی چی
اومدن داخل و به سمتم هجوم آوردن
جین:واااییی چه خوشگلههه
ته:واییی موهاشو ببینن
هوپ:ماماننن چشاشووو
–:
نگاهم به ا/ت افتاد که با تعجب بهشون نگاه می‌کنه خندم گرفت....
–:اهههه بسه دیگه خوردینش
نام:ببخششون آخه تا حالا کوک عاشق کسی نشده بخاطر همین اینقد ذوق زده شدن
+:ع..عاشق؟!
نام:اره مگهه..
–:آآآ نامجونا نمی‌خواین خودتونو معرفی کنید؟(لبخند ضایع)
نام:آو باشه
من کیم نامجونم خوشبختم
منم هندسام جین هستم خوشبختم
منم جیمینم خوشبختم زنداداش
منم تهیونگم خوشبختم
منم هوپی ام خوشبختم
نام:إ وایسا ببینم یکیمون کمه۱۲۳۴۵۶؟اها شوگاا شوگا کو؟!
+:آه .. منم ا/تم..کیم ا/ت خوشبخت
–:بزار برم ببینم
رفتم دیدم پشت در نشسته و سرش تو گوشیه و مث احمقا لبخند میزنه
واای این دوباره از دست رفت.عاشق شد بچه
–:هیونگ.هیونگگگ.هیونگگ چرا جواب نمیدی
شوگا:......
ادامه دارد...
حمایت فراموش نشه کیوتام 🫰