سناریو
وقتیمیخواییمبراشونلاکبزنیم(کرمدرونفقط...)
متیو:عشقم حالت خوبه؟دیوونه شدی؟
ا.ت:یکم فقط
متیو:نه!
.
.
لورنزو:ا.ت عزیزم به دستای خودت بیشتر میاد لطفا فکر زدن به دستای منم نکن بیبی!
.
.
تئودور:با تعجب نگاهت میکنه و میگه:فکرشم نکن
ا.ت:فکرشم کردم!
تئودور:نه بیب من دختر نیستم!
.
.
ریگولوس:مخالفتی نداره و بهت اجازه میده(برگاممممممممم)
.
.
دراکو:بیبی ،میدونم نسبت به این کار علاقه داری اما من ازت خواهش میکنم خواهش نکن
ا.ت:همین یه بار
دراکو:نه بیبی...
.
.
تام:نگاه ترسناکی بهت میندازه و میگه:حتی فکرشم نکن
ا.ت:لطفااااااااا
تام:نه،مگه بچه شدی؟نه نه ا.ت!
ا.ت:خواهش میکنم
تام:گفتم نه!
متیو:عشقم حالت خوبه؟دیوونه شدی؟
ا.ت:یکم فقط
متیو:نه!
.
.
لورنزو:ا.ت عزیزم به دستای خودت بیشتر میاد لطفا فکر زدن به دستای منم نکن بیبی!
.
.
تئودور:با تعجب نگاهت میکنه و میگه:فکرشم نکن
ا.ت:فکرشم کردم!
تئودور:نه بیب من دختر نیستم!
.
.
ریگولوس:مخالفتی نداره و بهت اجازه میده(برگاممممممممم)
.
.
دراکو:بیبی ،میدونم نسبت به این کار علاقه داری اما من ازت خواهش میکنم خواهش نکن
ا.ت:همین یه بار
دراکو:نه بیبی...
.
.
تام:نگاه ترسناکی بهت میندازه و میگه:حتی فکرشم نکن
ا.ت:لطفااااااااا
تام:نه،مگه بچه شدی؟نه نه ا.ت!
ا.ت:خواهش میکنم
تام:گفتم نه!
۱.۲k
۰۱ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.