☆مرگ یا عشق☆ psrt⁷
ویو کوک
رفتم شیر گرم کنم وقتی برگشتم ا.ت روی کاناپه خوابش برده بود اونو براید استایل بغل کردمو بردم اتاقش به پسرا پیام دادم که امشب نمیام بعد پتو بالش برداشتمو روی کاناپه دراز کشیدم داشتم با گوشیم ور میرفتم که صدای شکستن یه چیزی از طبقه بالا اومد سریع خودمو به طبقه بالا رسوندم صدا از اتاق ا.ت بود یه گلدون دم در اتاق بود برش داشتمو درو اتاقو باز کردم که دیدم ا.ت درحال ترسیده به تاج تخت تکیه داده و گریه میکنه گلدونو انداختمو رفتم پیش ا.ت
کوک:ا.ت چی شده
ا.ت:او اون اینجا بود
کوک:کی
ا.ت:قا قاتل اینجا بود همونیکه مونا رو کشت میخواس منو بکشه
کوک:چییییی ،،،،،،،اوکی آروم بااش
بعد رفتم از آشپزخونه براش یه آب آوردم اون هنوز داش گریه میکرد نشستم رو تخت و ابو بهش دادم اون آبو خورد و لیوانو داد به من بلند شدم برم طبقه ی پایین که یهو ا.ت گفت
ا.ت:جونگ کوک میشه نری پایین اگه دوباره بیاد چی من میترسم
کوک:اما...
ا.ت:خواهش میکنم من اونجوری نمیتونم بخوابم
لایک و کامنت فراموش نشود.
.
.
.
.
حتی شما آرمی عزیز. 😁🥲
رفتم شیر گرم کنم وقتی برگشتم ا.ت روی کاناپه خوابش برده بود اونو براید استایل بغل کردمو بردم اتاقش به پسرا پیام دادم که امشب نمیام بعد پتو بالش برداشتمو روی کاناپه دراز کشیدم داشتم با گوشیم ور میرفتم که صدای شکستن یه چیزی از طبقه بالا اومد سریع خودمو به طبقه بالا رسوندم صدا از اتاق ا.ت بود یه گلدون دم در اتاق بود برش داشتمو درو اتاقو باز کردم که دیدم ا.ت درحال ترسیده به تاج تخت تکیه داده و گریه میکنه گلدونو انداختمو رفتم پیش ا.ت
کوک:ا.ت چی شده
ا.ت:او اون اینجا بود
کوک:کی
ا.ت:قا قاتل اینجا بود همونیکه مونا رو کشت میخواس منو بکشه
کوک:چییییی ،،،،،،،اوکی آروم بااش
بعد رفتم از آشپزخونه براش یه آب آوردم اون هنوز داش گریه میکرد نشستم رو تخت و ابو بهش دادم اون آبو خورد و لیوانو داد به من بلند شدم برم طبقه ی پایین که یهو ا.ت گفت
ا.ت:جونگ کوک میشه نری پایین اگه دوباره بیاد چی من میترسم
کوک:اما...
ا.ت:خواهش میکنم من اونجوری نمیتونم بخوابم
لایک و کامنت فراموش نشود.
.
.
.
.
حتی شما آرمی عزیز. 😁🥲
۶.۷k
۰۳ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.