عشق ناگهانی p:3
کوک : غمت نباشه مثل چشمام ازش مراقبت میکنم
تهیونگ: مرسی
کوک: حالا کی میری ؟
تهیونگ: فردا ساعت ۶ صبح
کوک: خیلی خب الان برو بخواب
تهیونگ: شب بخیر
.....پرشبهفردا......
ویو تهیونگ: رفتم پیش ا/ت خوابیده بود پیشونی شو بوسیدم و برایش یه نامه گذاشتم
از کوک هم خدافظی کردم و رفتم
ساعت ۸ :
ا/ت: سلام صبح بخیر
کوک: به به سلام صبح شما هم بهخیر
ا/ت: تهیونگ کو ؟
کوک: نمیدونم
پرش به بعد از صبحانه :
ویو ا/ت: رفتم تو اتاقم که یه نامه دیدم
متن نامه :
سلام به بهترین خواهر دنیا
ا/ت من یه کاری برام پیش اومده مجبور شدم برم ولی زود برمیگردم ، تازه کوک هم هست دیگه تنها نیستی ، مراقب خودت باش
[تهیونگ]
ا/ت: کوک
کوک: جانم
ا/ت: اینو تهیونگ نوشته
کوک: بده ببینم
ا/ت: یعنی رفته کجا ؟
کوک: نمیدونم
ا/ت: اهههه ولش حوصلم ریده
کوک: میخوای بریم بیرون ؟
ا/ت: وای جدی؟(ذوق)
کوک: اره برو بپوش تا بریم
ا/ت: واییی مرسی کوکی (بغلش میکنه)
کوک و ا/ت میرن بیرون تا ساعت ۸ شب و بعدش برمیگردن
ا/ت: وای مرسی کوکی خیلیبهم خوش گذشت
کوک: خواهش میکنم (لبخند)
ا/ت: میگم
کوک: جانم
ا/ت: جدی جدی از من خوشت اومده ؟
کوک: اره معلومه بیا اینجا (اشاره بهبغلش)
ا/ت: دوست دارم کوکی
کوک: میخیلی بیشتر دوست دارم بیب(صفت بغلش میکنه)
سلام بچه میدونم کمه ، سرما خوردم اصلا حالم خوب نیست ببخشید
☆حمایت یادت نره زیبا ☆
تهیونگ: مرسی
کوک: حالا کی میری ؟
تهیونگ: فردا ساعت ۶ صبح
کوک: خیلی خب الان برو بخواب
تهیونگ: شب بخیر
.....پرشبهفردا......
ویو تهیونگ: رفتم پیش ا/ت خوابیده بود پیشونی شو بوسیدم و برایش یه نامه گذاشتم
از کوک هم خدافظی کردم و رفتم
ساعت ۸ :
ا/ت: سلام صبح بخیر
کوک: به به سلام صبح شما هم بهخیر
ا/ت: تهیونگ کو ؟
کوک: نمیدونم
پرش به بعد از صبحانه :
ویو ا/ت: رفتم تو اتاقم که یه نامه دیدم
متن نامه :
سلام به بهترین خواهر دنیا
ا/ت من یه کاری برام پیش اومده مجبور شدم برم ولی زود برمیگردم ، تازه کوک هم هست دیگه تنها نیستی ، مراقب خودت باش
[تهیونگ]
ا/ت: کوک
کوک: جانم
ا/ت: اینو تهیونگ نوشته
کوک: بده ببینم
ا/ت: یعنی رفته کجا ؟
کوک: نمیدونم
ا/ت: اهههه ولش حوصلم ریده
کوک: میخوای بریم بیرون ؟
ا/ت: وای جدی؟(ذوق)
کوک: اره برو بپوش تا بریم
ا/ت: واییی مرسی کوکی (بغلش میکنه)
کوک و ا/ت میرن بیرون تا ساعت ۸ شب و بعدش برمیگردن
ا/ت: وای مرسی کوکی خیلیبهم خوش گذشت
کوک: خواهش میکنم (لبخند)
ا/ت: میگم
کوک: جانم
ا/ت: جدی جدی از من خوشت اومده ؟
کوک: اره معلومه بیا اینجا (اشاره بهبغلش)
ا/ت: دوست دارم کوکی
کوک: میخیلی بیشتر دوست دارم بیب(صفت بغلش میکنه)
سلام بچه میدونم کمه ، سرما خوردم اصلا حالم خوب نیست ببخشید
☆حمایت یادت نره زیبا ☆
۱۸.۳k
۰۸ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.