برادر ناتنی ✨️
برادر ناتنی ✨️
P19
(بچه ها پدر تهیونگ خیلی وقته اومده و تهیونگ و ا.ت قضیه ها رو بهش گفتن و پدرشم تایید کرده و ازدواج کردن ولی برای تولد سورپرایزیِ امشب نیس و رفته لندن)
ویو ا.ت صبح
با نور خورشید از خواب بیدار شدم .. گوشیمو نگاه کردم ... ساعت ۸:۳۰ بود
و تهیونگ بازم زود رفته بود
بلند شدم و یه دوش ۲۰ مینی گرفتم و لباسامو پوشیدم و موهامو خشک کردم و
رفتم پایین ....
گوشیمو برداشتم و به چند تا از دستامون و خانواده هامون زنگ زدم و برای تولد سوپرایزیِ فردا شب دعوتشون کردم
ساعت 1 شب شده و تهیونگ هنوز نیومده ... منم روی من نشستم تا بیاد ..
نمیدونم چیشد که خوابم برد ....
صبح
بیدار شدم و رفتم تو اتاق دیدم تهیونگ روی تخت خوابیده بود...
خیلی نازه ..
رفتم بیدارش کردم
_ تهیونگاا بیدار شو ..دیرت شده .... راستی دیشب کجا بودی؟
+چیه ا.تتتتتتت؟
( تهیونگ بلند شد و رفت دستشویی )
من رفتم و صبحونه درست کردم و میزو چیدم .....
✨️✨️✨️بفرمایید اینم پارت جدید 💓
شرط ۱۲ کامنت و ۱۰ لایک
P19
(بچه ها پدر تهیونگ خیلی وقته اومده و تهیونگ و ا.ت قضیه ها رو بهش گفتن و پدرشم تایید کرده و ازدواج کردن ولی برای تولد سورپرایزیِ امشب نیس و رفته لندن)
ویو ا.ت صبح
با نور خورشید از خواب بیدار شدم .. گوشیمو نگاه کردم ... ساعت ۸:۳۰ بود
و تهیونگ بازم زود رفته بود
بلند شدم و یه دوش ۲۰ مینی گرفتم و لباسامو پوشیدم و موهامو خشک کردم و
رفتم پایین ....
گوشیمو برداشتم و به چند تا از دستامون و خانواده هامون زنگ زدم و برای تولد سوپرایزیِ فردا شب دعوتشون کردم
ساعت 1 شب شده و تهیونگ هنوز نیومده ... منم روی من نشستم تا بیاد ..
نمیدونم چیشد که خوابم برد ....
صبح
بیدار شدم و رفتم تو اتاق دیدم تهیونگ روی تخت خوابیده بود...
خیلی نازه ..
رفتم بیدارش کردم
_ تهیونگاا بیدار شو ..دیرت شده .... راستی دیشب کجا بودی؟
+چیه ا.تتتتتتت؟
( تهیونگ بلند شد و رفت دستشویی )
من رفتم و صبحونه درست کردم و میزو چیدم .....
✨️✨️✨️بفرمایید اینم پارت جدید 💓
شرط ۱۲ کامنت و ۱۰ لایک
۷.۱k
۲۲ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.