یه دیوونه دنبالم کرده!!!(𝙿𝙰𝚁𝚃 𝟼)
_آمممممم بیاید بریم از خودمون پذیرایی کنیمممم!(جیمین به میز بزرگ رو به روشون اشاره کرد)
.
.
.
کایلا هی با پسر آقای جی هوپ دعواش میشد و کتک کاری میکردن، جونگکوک خیلی چپ چپ به اون پسر و دختر نگاه میکرد تا اتفاقی براشون نیوفته ولی اون پسر جونگچی خیلی به کایلا می چسبید، دیگه آخرش یه ضربه ی محکم به صورت کیوت پسر زد، جونگکوک که کنار پسر روی کاناپه نشسته بود دستش رو دراز کرد و لپ دختر که اونور پسر نشسته بود رو کشید.
+دختر خودمیییییییی!
_مامانننننننننن!(پسر با عربده گفت)
لارا اونور نشسته بود ولی اهمیتی به عربده ی پسر نداد، جی هوپ سریع بلند شد و رفت سمت پسر و کایلا و جونگچی صحبت کرد تا دیگه دعوا نکنن.
_آفرین پسر خوب، دوستای خوبی باشین!(سر هردو بچه رو ناز کرد)
کایلا با لبخند به جی هوپ خیره شد و لبخند ساده ای روی لب هایش اومد.
+خوب کی گشنسسسسسسس!؟
_همین الان غذا خوردیم(ا.ت داشت با سیب خورد شده ور می رفت)
+خوب من بازم گشنمه (لم میده به کاناپه)
جی هوپ از دست لارا ناراحت بود و هی در گوشی باهم صحبت می کردن، لارا آخر بلند شد و با گفتن کلمه«شب بخیر!» جمع گرم رو ترک کرد جونگکوک با حالت جدی نیمخیز شد.
+برای چی آوردیش؟(چپ چپ به جی هوپ نگاه میکرد)
_آممم من نیاووردمش اون اومد(جی هوپ نسکافه ی رو عسلی رو برداشت)
_قضیه چیه؟!(جیمین)
+یادت رفته چطوری از سولی جدات کرد؟
+هنوز هم وقتی داشت گریه میکرد رو یادت نمیاد؟...
#بی_تی_اس.
#کیپاپ.
#نامجون.
#بلکپینک.
#وی.
#جیمین.
#جونگکوک.
#جین.
#آهنگ.
#موسیقی.
#جنی.
#لیسا.
#جیسو.
#رزی.
.
.
.
کایلا هی با پسر آقای جی هوپ دعواش میشد و کتک کاری میکردن، جونگکوک خیلی چپ چپ به اون پسر و دختر نگاه میکرد تا اتفاقی براشون نیوفته ولی اون پسر جونگچی خیلی به کایلا می چسبید، دیگه آخرش یه ضربه ی محکم به صورت کیوت پسر زد، جونگکوک که کنار پسر روی کاناپه نشسته بود دستش رو دراز کرد و لپ دختر که اونور پسر نشسته بود رو کشید.
+دختر خودمیییییییی!
_مامانننننننننن!(پسر با عربده گفت)
لارا اونور نشسته بود ولی اهمیتی به عربده ی پسر نداد، جی هوپ سریع بلند شد و رفت سمت پسر و کایلا و جونگچی صحبت کرد تا دیگه دعوا نکنن.
_آفرین پسر خوب، دوستای خوبی باشین!(سر هردو بچه رو ناز کرد)
کایلا با لبخند به جی هوپ خیره شد و لبخند ساده ای روی لب هایش اومد.
+خوب کی گشنسسسسسسس!؟
_همین الان غذا خوردیم(ا.ت داشت با سیب خورد شده ور می رفت)
+خوب من بازم گشنمه (لم میده به کاناپه)
جی هوپ از دست لارا ناراحت بود و هی در گوشی باهم صحبت می کردن، لارا آخر بلند شد و با گفتن کلمه«شب بخیر!» جمع گرم رو ترک کرد جونگکوک با حالت جدی نیمخیز شد.
+برای چی آوردیش؟(چپ چپ به جی هوپ نگاه میکرد)
_آممم من نیاووردمش اون اومد(جی هوپ نسکافه ی رو عسلی رو برداشت)
_قضیه چیه؟!(جیمین)
+یادت رفته چطوری از سولی جدات کرد؟
+هنوز هم وقتی داشت گریه میکرد رو یادت نمیاد؟...
#بی_تی_اس.
#کیپاپ.
#نامجون.
#بلکپینک.
#وی.
#جیمین.
#جونگکوک.
#جین.
#آهنگ.
#موسیقی.
#جنی.
#لیسا.
#جیسو.
#رزی.
۱۴.۰k
۱۰ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.