My EX
با یکی از دوستای پسرم به نام جیهیون تو مهمونی میرقصیدم که اکسم و دیدم که با ناراحتی و بغز بهم نگاه میکنه و بعد از چند ساعت رفتیم جلو دره بار
(+تو-جیهیون)
+جیهیون تو برو من با دوستم میرم خونه
-باشه خدافظ
جیمین یا همون اکسم روی یکی از صندلی ها نشسته بود و لیوان عرقشو تکون میداد و سر کشیدش رفتم نشستم بغلستش دو تا ویسکی لطفا.
یه ویسکی جلو من و یه ویسکی جلو جیمین گذاشت
+سلام جیمین
&چیزی شده
+اره
&بعد از شیش ماه تازه یادت افتاده کارم داشته باشی؟
+خوب اگه نمیخوای حرف بزنم سکوت میکنم
&بگو
+دل تنگت بودم واقعا دلم برات تنگ شده بود
دستش و گذاشت رو چشاش قشنگ معلوم بود داره زور میزنه تا بغزش نشکنه
&بعد از اینکه بهم تهمت زدی من یونا و بوسیدم و باهاش رابطه دارم و اون بچه کوفتی که میگی چون پدرش معلوم نیست من پدر اون بچم و ولم کردی اومدی میگی دلت برام تنگ شده بود؟!
+من.. خوب..من معذرت میخوام
&به نظر خودت یه معذرت میخوام مشکل و حل میکنه؟هه
+جیمین به من حق بده تو دیگه بهم اهمیت نمیدادی
&چون هر سری باهات حرف میزدم بحث و به دعوا میکشوندی
+توهم ترجیح دادی سکوت کنی؟
&کار دیگه ای هم میتونستم بکنم؟
+خوب اومدم از دلت در بیارم و دعوای بین خودمون و تو تموم کنم و خوب چیکار کنم تا از دلت در بیارم؟
&برگرد ولی اون آدم اولاش باش اون دختر نمکی وکیوتی که بدون من یه ثانیه هم دووم نمیوورد من اون دختر و میخوام نه دختره الانی که به هرچیزی غر میزنه و کلا با همه دعوا داره
+تو میخوای من برگردم؟
&اره ولی... نمیدونم
+پارک جی مین
برگشت نگام کرد،چشاش قرمز شده بود.
دستم و دو طرف صورتش گذاشتم که زل زد به لبام و آروم یه کیس رو لبش گذاشتم و کشیدم کنار
+بیا بریم خونه ددی
سوار ماشینش کردم و آوردنش خونه قدیمی خودمون شیش ماه بود کسی اونجا نرفته بود و رفتیم رو تخت(😎😈 ادامه نمیدهم پرو میشید😂)
پایان...
(+تو-جیهیون)
+جیهیون تو برو من با دوستم میرم خونه
-باشه خدافظ
جیمین یا همون اکسم روی یکی از صندلی ها نشسته بود و لیوان عرقشو تکون میداد و سر کشیدش رفتم نشستم بغلستش دو تا ویسکی لطفا.
یه ویسکی جلو من و یه ویسکی جلو جیمین گذاشت
+سلام جیمین
&چیزی شده
+اره
&بعد از شیش ماه تازه یادت افتاده کارم داشته باشی؟
+خوب اگه نمیخوای حرف بزنم سکوت میکنم
&بگو
+دل تنگت بودم واقعا دلم برات تنگ شده بود
دستش و گذاشت رو چشاش قشنگ معلوم بود داره زور میزنه تا بغزش نشکنه
&بعد از اینکه بهم تهمت زدی من یونا و بوسیدم و باهاش رابطه دارم و اون بچه کوفتی که میگی چون پدرش معلوم نیست من پدر اون بچم و ولم کردی اومدی میگی دلت برام تنگ شده بود؟!
+من.. خوب..من معذرت میخوام
&به نظر خودت یه معذرت میخوام مشکل و حل میکنه؟هه
+جیمین به من حق بده تو دیگه بهم اهمیت نمیدادی
&چون هر سری باهات حرف میزدم بحث و به دعوا میکشوندی
+توهم ترجیح دادی سکوت کنی؟
&کار دیگه ای هم میتونستم بکنم؟
+خوب اومدم از دلت در بیارم و دعوای بین خودمون و تو تموم کنم و خوب چیکار کنم تا از دلت در بیارم؟
&برگرد ولی اون آدم اولاش باش اون دختر نمکی وکیوتی که بدون من یه ثانیه هم دووم نمیوورد من اون دختر و میخوام نه دختره الانی که به هرچیزی غر میزنه و کلا با همه دعوا داره
+تو میخوای من برگردم؟
&اره ولی... نمیدونم
+پارک جی مین
برگشت نگام کرد،چشاش قرمز شده بود.
دستم و دو طرف صورتش گذاشتم که زل زد به لبام و آروم یه کیس رو لبش گذاشتم و کشیدم کنار
+بیا بریم خونه ددی
سوار ماشینش کردم و آوردنش خونه قدیمی خودمون شیش ماه بود کسی اونجا نرفته بود و رفتیم رو تخت(😎😈 ادامه نمیدهم پرو میشید😂)
پایان...
۶.۱k
۰۴ دی ۱۴۰۱