میتسویا پارت آخر D:
*ا/ت اب میخوره لیوان میزاره تو سینک که میتسویامیاد از پشتش دستش دراز میکنه یه لیوان برداره
ا/ت که سرخ شده مرده*
میتسویا: یه لیوان برای منم برمیداشتی خب
*برای خودش اب میریزه*
میتسویا: بنظرت بهتر نیست بهت چندتا راههای خیاطی یاد بدم؟ خیلی باحال میشه هااا
ا/ت: روز امتحان المانی هم میخوای جلو معلم چرخ خیاطی بیاری؟
میتسویا: خیلییییی بی رحمی اصلن
*ابش میخوره و میزاره تو سینک اونم دوباره میرن المانی یاد بده ا/ت ژان که وسط یاد دادن میتسویا خابش میبره*
ا/ت: آره اینجا باید اینجور...
خابت برد؟ عجیبع
*ا/ت به میتسویا نگاه میکنه بعدش سرش میزاره روی سینه میتسویا و چشاش میبنده میتسوبا هم بغلش میکنه*
میستویا: تا دو دقیقه پیش دو قدم نزدیکت میشدم میمردی که
ا/ت: دهنت ببند تاکاچان
میستویا: باشه باشه
*و اونجا خابیدن و ا/ت تا یه هفته نمیتونت تو صرت میستویا نگاه کنه بله بله میتسویا هم امتحانو ری*د*
⚝ ⚝ ⚝ ⚝
با میتسویا هنتای نمیشه کرد قضیه رو به من چه 😔
ا/ت که سرخ شده مرده*
میتسویا: یه لیوان برای منم برمیداشتی خب
*برای خودش اب میریزه*
میتسویا: بنظرت بهتر نیست بهت چندتا راههای خیاطی یاد بدم؟ خیلی باحال میشه هااا
ا/ت: روز امتحان المانی هم میخوای جلو معلم چرخ خیاطی بیاری؟
میتسویا: خیلییییی بی رحمی اصلن
*ابش میخوره و میزاره تو سینک اونم دوباره میرن المانی یاد بده ا/ت ژان که وسط یاد دادن میتسویا خابش میبره*
ا/ت: آره اینجا باید اینجور...
خابت برد؟ عجیبع
*ا/ت به میتسویا نگاه میکنه بعدش سرش میزاره روی سینه میتسویا و چشاش میبنده میتسوبا هم بغلش میکنه*
میستویا: تا دو دقیقه پیش دو قدم نزدیکت میشدم میمردی که
ا/ت: دهنت ببند تاکاچان
میستویا: باشه باشه
*و اونجا خابیدن و ا/ت تا یه هفته نمیتونت تو صرت میستویا نگاه کنه بله بله میتسویا هم امتحانو ری*د*
⚝ ⚝ ⚝ ⚝
با میتسویا هنتای نمیشه کرد قضیه رو به من چه 😔
۹.۱k
۰۶ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.