رزسیاه پارت پنجم
#رزسیاه #پارتپنجم
لیلی- گربه کوچولو؟! خودت خواستی کوک!
شروع میکنم - کوک- خمیازه- واقعا؟! مثل گربهای میمونی که تکون میخوره و میو میکنه! لیلی- ببین..نزار روی سگم بالا بیاد و بزنم نابودت کنم! کوک- اگه واقعا بتونی که خوشحال میشم! لیلی- با دوتا حرکت محکم میزنم تو صورتت- صورتت زخم میشه-دستکش هام رو سریع درمیارم- نگران-جونگ کوک! میام سمتت- دستم رو میزارم رو گونت- وای خدا..ببخشید! کوک- درد- آی..اشکالی نداره..نمیدونستم قدرتت انقدر بالاست!..لیلی- گریه- ببخشید جونگ کوک! خون زخمت رو پاک میکنم- میبرمت تو اتاقم- ضد عفونی میکنم و پانسمان میکنم- گریه- ببخشیدد! کوک- لیلی..گریه نکن! بغلت میکنم- نوازشت میکنم- لیلی- هق هق میکنم- کوک- اصلا مهم نیست لیلی! من نه درد دارم و نه ناراحت شدم..اتفاقه دیگه..
اشکات رو پاک میکنم- بیا بریم پایین و شیر موز بخوریم! لیلی- سرخ میشم- ب...ببخشید...نگاه بهت- باشه..بریم!کوک- دستتو میگیرم- میریم پایین- جیمین- کوکی! لیلی!... میام دم پله ها- میبینمتون- اوه اوه! این دوتارو! شما باهمید؟! ته ته- سریع میام و با حرص به کوک نگاه میکنم- میرم و تو دلم کلی به خودم فوش میدم- لیلی- دستتو ول میکنم- جیمین؟! چی میگی؟! کوک- خب؟! اصن باشیم...به شما چه مربوطه؟! جیمین- داداشش! به من که مربوط نیست...ولی مبارک باشه! لیلی- کوک چی میگی؟! چی مبارکه؟! ما فقط دست هم رو گرفته بودیم..(بچه نمیدونه در آینده چیا که نمیشه!😔!)..
جیمین- اوکی لیلی..ناراحت نشو فقط شوخی کردم! کوک- دیگه از این شوخی ها نکن..چون عاقبت خوبی نداره! جدی- تهیونگ- لیلی! میشه حرف بزنیم؟!
لیلی- بله..میشه..میام پایین- باهم میریم اتاق تهیونگ-کوک- دستمو مشت میکنم- جیمین- دستمو میزارم رو شونت- کوکی..خوبی؟! کوک- آره.. خوبم..میرم و شیر موز برمیدارم و میخورم-
لیلی- چیزی شده؟! نگاه بهت- تهیونگ- نه..فقط ...میخواستم بهت یه چیزی بگم...با خجالت- لیلی- بگو..میشنوم! تهیونگ-..من..ازت خوشم میاد... نگاه بهت- لیلی- چی؟! از من خوشت میاد؟! سرخ میشم- تهیونگ- آره.. میام سمتت- موهاتو میدم پشت گوشت- کوک- میام دم اتاق و حرف هاتون رو گوش میدم- لیلی- سرخ میشم- نگاه بهت- خجالت میکشم و میرم عقب- تهیونگ- میام نزدیکت- دستم رو میزارم رو گردنت- لیلی-ت..ت..ته....یو..نگ..میشه... تهیونگ- نزدیک گونت میشم- لیلی- ته...ته...تهیو..تهیونگ اروم و به صورت التماس- کوک- در رو باز میکنم- تهیونگ؟! چه غلطی داری میکنی؟! میام سمتت- میکشمت عقب- ته - تو چ...اینجا چه غلطی میکنی!؟ میام عقب- لیلی-سریع میام پشت کوک- گوشه لباسش رو میگیرم- کوک- داد-چرا به لیلی دست زدی؟! بوسیدیش؟! چیکارش کردی؟! یقتو میگیرم- ته ته- به تو هیچ ربطی نداره! آره بوسیدمش! لیلی- کوک..لطفا..اذیتش نکن! کوک- باداد-حیفکهلیلیبرامعزیزهمگرنه....
و...
لیلی- گربه کوچولو؟! خودت خواستی کوک!
شروع میکنم - کوک- خمیازه- واقعا؟! مثل گربهای میمونی که تکون میخوره و میو میکنه! لیلی- ببین..نزار روی سگم بالا بیاد و بزنم نابودت کنم! کوک- اگه واقعا بتونی که خوشحال میشم! لیلی- با دوتا حرکت محکم میزنم تو صورتت- صورتت زخم میشه-دستکش هام رو سریع درمیارم- نگران-جونگ کوک! میام سمتت- دستم رو میزارم رو گونت- وای خدا..ببخشید! کوک- درد- آی..اشکالی نداره..نمیدونستم قدرتت انقدر بالاست!..لیلی- گریه- ببخشید جونگ کوک! خون زخمت رو پاک میکنم- میبرمت تو اتاقم- ضد عفونی میکنم و پانسمان میکنم- گریه- ببخشیدد! کوک- لیلی..گریه نکن! بغلت میکنم- نوازشت میکنم- لیلی- هق هق میکنم- کوک- اصلا مهم نیست لیلی! من نه درد دارم و نه ناراحت شدم..اتفاقه دیگه..
اشکات رو پاک میکنم- بیا بریم پایین و شیر موز بخوریم! لیلی- سرخ میشم- ب...ببخشید...نگاه بهت- باشه..بریم!کوک- دستتو میگیرم- میریم پایین- جیمین- کوکی! لیلی!... میام دم پله ها- میبینمتون- اوه اوه! این دوتارو! شما باهمید؟! ته ته- سریع میام و با حرص به کوک نگاه میکنم- میرم و تو دلم کلی به خودم فوش میدم- لیلی- دستتو ول میکنم- جیمین؟! چی میگی؟! کوک- خب؟! اصن باشیم...به شما چه مربوطه؟! جیمین- داداشش! به من که مربوط نیست...ولی مبارک باشه! لیلی- کوک چی میگی؟! چی مبارکه؟! ما فقط دست هم رو گرفته بودیم..(بچه نمیدونه در آینده چیا که نمیشه!😔!)..
جیمین- اوکی لیلی..ناراحت نشو فقط شوخی کردم! کوک- دیگه از این شوخی ها نکن..چون عاقبت خوبی نداره! جدی- تهیونگ- لیلی! میشه حرف بزنیم؟!
لیلی- بله..میشه..میام پایین- باهم میریم اتاق تهیونگ-کوک- دستمو مشت میکنم- جیمین- دستمو میزارم رو شونت- کوکی..خوبی؟! کوک- آره.. خوبم..میرم و شیر موز برمیدارم و میخورم-
لیلی- چیزی شده؟! نگاه بهت- تهیونگ- نه..فقط ...میخواستم بهت یه چیزی بگم...با خجالت- لیلی- بگو..میشنوم! تهیونگ-..من..ازت خوشم میاد... نگاه بهت- لیلی- چی؟! از من خوشت میاد؟! سرخ میشم- تهیونگ- آره.. میام سمتت- موهاتو میدم پشت گوشت- کوک- میام دم اتاق و حرف هاتون رو گوش میدم- لیلی- سرخ میشم- نگاه بهت- خجالت میکشم و میرم عقب- تهیونگ- میام نزدیکت- دستم رو میزارم رو گردنت- لیلی-ت..ت..ته....یو..نگ..میشه... تهیونگ- نزدیک گونت میشم- لیلی- ته...ته...تهیو..تهیونگ اروم و به صورت التماس- کوک- در رو باز میکنم- تهیونگ؟! چه غلطی داری میکنی؟! میام سمتت- میکشمت عقب- ته - تو چ...اینجا چه غلطی میکنی!؟ میام عقب- لیلی-سریع میام پشت کوک- گوشه لباسش رو میگیرم- کوک- داد-چرا به لیلی دست زدی؟! بوسیدیش؟! چیکارش کردی؟! یقتو میگیرم- ته ته- به تو هیچ ربطی نداره! آره بوسیدمش! لیلی- کوک..لطفا..اذیتش نکن! کوک- باداد-حیفکهلیلیبرامعزیزهمگرنه....
و...
۲.۶k
۱۱ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.