راه بازگشت پارت اول
راه بازگشت پارت اول
ا/ت:خیلی خوشحالم خدا بعد سال ها قراره دوباره به سئول برگردم از زندگی تو شهر غریب خسته شده بودم ولی دلم برای دوستام توی لندن هم خیلی تنگ میشه مخصوصا برای ماری
فردا صبح
امروز تو دانشگاه جدید ثبت نام کردم و فردا اولین روزمه هوییییی
جیمین:هعی خسه شدم از دانشگاه هوف خدا اه خستم برم بخوابم تا اون هر.زه زنگ نزده (میا اون هرزس که میگ یعنی دختر خالش که وقتی پدرو مادرشو از دست داد جیمین کمکش کردو یه چن مدتم با هم رابطه داشتن که میا عاشق جیمین شد و دیگ ولش نکرد از نظر جیمین همه چیز تموم شده)
فردا صبح
ا/ت:الارم گوشیم زنگ خورد بیدار شدم ساعت پنجو نیم صبح بود بلند شدم یه دوش 10 دقیقه ی گرفتم و روتین انجام دادم یه میکاپ کردم و دیدم ساعت پنجو 45پنج دقیقه هست هنوز وقت هست و فرمی که داشتمو پوشیدم و جوری که میخواستم خرتوپرت اویزونش کردم وقتی که وارد دانشگاه شدم............
یاح
ا/ت:خیلی خوشحالم خدا بعد سال ها قراره دوباره به سئول برگردم از زندگی تو شهر غریب خسته شده بودم ولی دلم برای دوستام توی لندن هم خیلی تنگ میشه مخصوصا برای ماری
فردا صبح
امروز تو دانشگاه جدید ثبت نام کردم و فردا اولین روزمه هوییییی
جیمین:هعی خسه شدم از دانشگاه هوف خدا اه خستم برم بخوابم تا اون هر.زه زنگ نزده (میا اون هرزس که میگ یعنی دختر خالش که وقتی پدرو مادرشو از دست داد جیمین کمکش کردو یه چن مدتم با هم رابطه داشتن که میا عاشق جیمین شد و دیگ ولش نکرد از نظر جیمین همه چیز تموم شده)
فردا صبح
ا/ت:الارم گوشیم زنگ خورد بیدار شدم ساعت پنجو نیم صبح بود بلند شدم یه دوش 10 دقیقه ی گرفتم و روتین انجام دادم یه میکاپ کردم و دیدم ساعت پنجو 45پنج دقیقه هست هنوز وقت هست و فرمی که داشتمو پوشیدم و جوری که میخواستم خرتوپرت اویزونش کردم وقتی که وارد دانشگاه شدم............
یاح
۵.۵k
۲۷ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.