چفیه چیست ؟
" من این چفیه را با اشک چشمهایم شُستم و با بوی دلم عطر آگین نمودم.
اگر دقت کنی چفیه از دو رنگ سیاه و سفید به صورت رشته نخهای نازک و باریک بافته شده است.
نخ سفید علامت همرزم ایمانی و نخ سیاه نیز علامت همرزم فاطمی است ،که در کنار هم رسیمان وحدت به وجود آورده اند.
سالهای سال با نام هویت ایمان ،ارادت ، و شهادت در دوش دلاوران خستگی ناپذیر اسلام هم قدم شده اند.
چفیه زمانی سجاده شد برای عبادت شیر مردان روز و پاس دارندگان شب تا اخلاصشان قوی گردد.
چفیه زمانی سفره شد ،برای قُوت سرباز اسلام تا مختصر نیرویی گرفته تا سر پا بماند.
چفیه زمانی باند زخم شد برای بستن زخم و جلوگیری خونریزی فدائیان جنگ.
چفیه زمانی عرقچین شد برای پاک کردن عَرق پیشانی و صورت گمنامان بس نشان.
چفیه زمانی ماسک چهره شد برای گرمای دیوانه بار مناطق جنوب و نفوذ نیروهای اطلاعاتی به دل خاک دشمن قدار.
چفیه زمانی ماسک شیمیایی تا نامردی کفر عدو را به جهانیان نشان دهد.
چفیه زمانی بقچه شد برای حمل وسایل رزمی انفرادی.
چفیه زمانی پشه بند شد برای در امان ماندن نیش پشه های مرگ بار
خاکهای جنوب و غرب .
الان هم نشانه است از برای بی نشانه ها.
هان ای کسانی که به دیار عاشقان سفر می کنید بدون چفیه به آن مکانهای پاک و مقدس قدم مگذارید که اگر این اشتباه را منجر شوید،
مانند سربازی هستید که بدون سِلاح در پُست نگهبانی حاضر شده و یا بی شناسنامه سفر می کنید.
چفیه با زبان بی زبانی می گوید اگر کسی حتی برای یک دقیقه رزمندهای را از یاد ببرد ، خدا او را به مدت زمان کوتاه از یاد خواهد بُرد.
اگر نیز به مدت بیشتر همراهتان نباشد این مدت از طرف پروردگار بزرگ تداوم خواهد یافت.
وقتی این پارچه با ارزش در دوش جان نثاری باد می خورَد خودت را به جای او قرار بده که با قامت ایستاده رو به دشمن بوده و او را به تمسخُر گرفته است.
وقتی شدت باد بیشتر شود و چفیه را به رقص در آورد ،خودت را به جای آن چاکر بی مزد ( امام زمان عج الله علیه ) قرار بده که کابوس دهشتناک را به دشمن به ارمغان می آورد.
به یاد داشته باش در کدام نقطه زمینی هستی .
اکر چه پاهایت را در در نقطهای گذاشته ای که پر از شِن و ماسه و رمل هست و یا در زمین های سنگلاخ و کوهستانی گذاشته ای که ناهمواری را احساس کرده ای.
یا در بیابانهای انباشته از خار و علف .بدان روح رزمندهای نطارگر احوال توست .
شاید در آن مکان صورت آغشته به خون و در حال جان دادن یک دلاور بوده است که دراز به دراز افتاده بود و حسین تشنه لب را صدا می کرده است.
حتی اگر آن جای پایت قِرچ قِرچ صدا می دهد شاید تانک بعثی خونخوار بدن عاشق ولایت را لِه می کرده و استخوانهایش را در داخل خاک به یادگاری گذاشته است.
و یا اگر از زیر پاهایت صدای فِش فِش بلند شده مجروحی نفسش به شماره افتاده بوده که در دقایق آخر حیاتش بوده که بی دوست و آشنا به دیار باقی شتافته است.
در هر حال از زمین عذر به خواه و با وقار قدم بردار که چفیه انداخته شده روی گردنت حرکاتت را ضبط می کند و به عنوان شاهدی عیان در روز قیامت به صفحه ای نمایش خواهد گذاشت.
مبادا شرمنده شوی و سرت را به پایین بیندازی ،چون چیزی نداری که جبرانت کند.
والسلام.
دکتر سید حسین جوان بار.
اگر دقت کنی چفیه از دو رنگ سیاه و سفید به صورت رشته نخهای نازک و باریک بافته شده است.
نخ سفید علامت همرزم ایمانی و نخ سیاه نیز علامت همرزم فاطمی است ،که در کنار هم رسیمان وحدت به وجود آورده اند.
سالهای سال با نام هویت ایمان ،ارادت ، و شهادت در دوش دلاوران خستگی ناپذیر اسلام هم قدم شده اند.
چفیه زمانی سجاده شد برای عبادت شیر مردان روز و پاس دارندگان شب تا اخلاصشان قوی گردد.
چفیه زمانی سفره شد ،برای قُوت سرباز اسلام تا مختصر نیرویی گرفته تا سر پا بماند.
چفیه زمانی باند زخم شد برای بستن زخم و جلوگیری خونریزی فدائیان جنگ.
چفیه زمانی عرقچین شد برای پاک کردن عَرق پیشانی و صورت گمنامان بس نشان.
چفیه زمانی ماسک چهره شد برای گرمای دیوانه بار مناطق جنوب و نفوذ نیروهای اطلاعاتی به دل خاک دشمن قدار.
چفیه زمانی ماسک شیمیایی تا نامردی کفر عدو را به جهانیان نشان دهد.
چفیه زمانی بقچه شد برای حمل وسایل رزمی انفرادی.
چفیه زمانی پشه بند شد برای در امان ماندن نیش پشه های مرگ بار
خاکهای جنوب و غرب .
الان هم نشانه است از برای بی نشانه ها.
هان ای کسانی که به دیار عاشقان سفر می کنید بدون چفیه به آن مکانهای پاک و مقدس قدم مگذارید که اگر این اشتباه را منجر شوید،
مانند سربازی هستید که بدون سِلاح در پُست نگهبانی حاضر شده و یا بی شناسنامه سفر می کنید.
چفیه با زبان بی زبانی می گوید اگر کسی حتی برای یک دقیقه رزمندهای را از یاد ببرد ، خدا او را به مدت زمان کوتاه از یاد خواهد بُرد.
اگر نیز به مدت بیشتر همراهتان نباشد این مدت از طرف پروردگار بزرگ تداوم خواهد یافت.
وقتی این پارچه با ارزش در دوش جان نثاری باد می خورَد خودت را به جای او قرار بده که با قامت ایستاده رو به دشمن بوده و او را به تمسخُر گرفته است.
وقتی شدت باد بیشتر شود و چفیه را به رقص در آورد ،خودت را به جای آن چاکر بی مزد ( امام زمان عج الله علیه ) قرار بده که کابوس دهشتناک را به دشمن به ارمغان می آورد.
به یاد داشته باش در کدام نقطه زمینی هستی .
اکر چه پاهایت را در در نقطهای گذاشته ای که پر از شِن و ماسه و رمل هست و یا در زمین های سنگلاخ و کوهستانی گذاشته ای که ناهمواری را احساس کرده ای.
یا در بیابانهای انباشته از خار و علف .بدان روح رزمندهای نطارگر احوال توست .
شاید در آن مکان صورت آغشته به خون و در حال جان دادن یک دلاور بوده است که دراز به دراز افتاده بود و حسین تشنه لب را صدا می کرده است.
حتی اگر آن جای پایت قِرچ قِرچ صدا می دهد شاید تانک بعثی خونخوار بدن عاشق ولایت را لِه می کرده و استخوانهایش را در داخل خاک به یادگاری گذاشته است.
و یا اگر از زیر پاهایت صدای فِش فِش بلند شده مجروحی نفسش به شماره افتاده بوده که در دقایق آخر حیاتش بوده که بی دوست و آشنا به دیار باقی شتافته است.
در هر حال از زمین عذر به خواه و با وقار قدم بردار که چفیه انداخته شده روی گردنت حرکاتت را ضبط می کند و به عنوان شاهدی عیان در روز قیامت به صفحه ای نمایش خواهد گذاشت.
مبادا شرمنده شوی و سرت را به پایین بیندازی ،چون چیزی نداری که جبرانت کند.
والسلام.
دکتر سید حسین جوان بار.
۱۸.۲k
۲۵ آبان ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.