نفرین شده
پارت ۱
کوک: داشتم تو محوطه قدم میزدم که یه آمبولانس جلوی در بیمارستان پارک کرد و یه دختر رو از آمبولانس بردن داخل*
*
پرستار: آقای کوک مریض منتظرتونه!
کوک: اومدم اومدم..(هووفف دوباره شروع شد).. وضعیتش چیه؟
پرستار: اسمش کیم ا/ت .۲۳ سالشه و چاقو خورده
کوک: حله*
ا/ت: من کجام؟.. اینجا کجاست..آیییی( دستمو گذاشتم رو زخمم)
کوک؛ اینجا بیمارستانه منم دکترتم..دستتو بردار تا وضعیتتو ببینم
ا/ت: نمیتونم
کوک؛ چرا؟
ا/ت: درد میکنه و میترسم
کوک: خب بزار کمکت کنم..با شمارش من دستتو برمیداریم..
ا/ت: از کجا بهت اعتماد کنم..
کوک: نگران نباش هرکاری بکنم قبلش بهت میگم خب؟
ا/ت: قول؟
کوک: قول..خب.۱.۲.۳..( آروم دستشو برداشتم... وایی خیلی عمیقهه)..باید عمل بشی..
ا/ت: چی؟
کوک: نگران نباش بهت کمک میکنم
ا/ت: آخه پول ندارم!.. خانوادم ام مردن..
کوک: یعنی دوستی..خواهری /برادری؟
ا/ت: نوپ
کوک: هوفف باشه خودم میدم
**
کوک: داشتم تو محوطه قدم میزدم که یه آمبولانس جلوی در بیمارستان پارک کرد و یه دختر رو از آمبولانس بردن داخل*
*
پرستار: آقای کوک مریض منتظرتونه!
کوک: اومدم اومدم..(هووفف دوباره شروع شد).. وضعیتش چیه؟
پرستار: اسمش کیم ا/ت .۲۳ سالشه و چاقو خورده
کوک: حله*
ا/ت: من کجام؟.. اینجا کجاست..آیییی( دستمو گذاشتم رو زخمم)
کوک؛ اینجا بیمارستانه منم دکترتم..دستتو بردار تا وضعیتتو ببینم
ا/ت: نمیتونم
کوک؛ چرا؟
ا/ت: درد میکنه و میترسم
کوک: خب بزار کمکت کنم..با شمارش من دستتو برمیداریم..
ا/ت: از کجا بهت اعتماد کنم..
کوک: نگران نباش هرکاری بکنم قبلش بهت میگم خب؟
ا/ت: قول؟
کوک: قول..خب.۱.۲.۳..( آروم دستشو برداشتم... وایی خیلی عمیقهه)..باید عمل بشی..
ا/ت: چی؟
کوک: نگران نباش بهت کمک میکنم
ا/ت: آخه پول ندارم!.. خانوادم ام مردن..
کوک: یعنی دوستی..خواهری /برادری؟
ا/ت: نوپ
کوک: هوفف باشه خودم میدم
**
۲۲.۹k
۲۰ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.