P16
مرد نزدیک شد
دستش رو محکم دور دختر حلقه کرد
ب ا.ت: چی شده خوشگلم؟ها؟کی ناراحتت کرده؟
دستش رو نوازش وار روی صورت دختر میکشید
دختر سعی میکرد فاصله بگیره:ولم کن
ب ا.ت:هیش…چرا میترسی ها؟
ا.ت:گفتم ولم کن
مرد دستش رو باز کرد و به سمت عقب رفت:اوکی پرنسس
زن از اتاق بیرون اومد:خانم جئون داره میاد
ا.ت:چی اون چرا؟
م ا.ت:میفهمی
1 ساعت بعد
<جئون>
تلفنم شروع به زنگ خوردن کرد:بله مامان؟
خانم جئون:سریع بیا خونه مادر ا.ت
جئون:چی؟از ا.ت خبری شده؟
(گوشی قط کرد😐)
سوار ماشینش شد و به سمت خونه حرکت کرد
بعد از ربع ساعت رسید
تند تند در میزد
منتظر بود که دختر رو پشت در ببینه
با دیدن م ا.ت پرسید:ا.ت…ا.ت کجاست
م ا.ت:بیا داخل
مرد به داخل رفت
خانم جئون: کجا بودی تو؟میدونی چه بلایی سر ا.ت اومده بو….
جئون:ا.ت…ا.ت کجاست
م ا.ت: بالا توی اتاق
دستش رو محکم دور دختر حلقه کرد
ب ا.ت: چی شده خوشگلم؟ها؟کی ناراحتت کرده؟
دستش رو نوازش وار روی صورت دختر میکشید
دختر سعی میکرد فاصله بگیره:ولم کن
ب ا.ت:هیش…چرا میترسی ها؟
ا.ت:گفتم ولم کن
مرد دستش رو باز کرد و به سمت عقب رفت:اوکی پرنسس
زن از اتاق بیرون اومد:خانم جئون داره میاد
ا.ت:چی اون چرا؟
م ا.ت:میفهمی
1 ساعت بعد
<جئون>
تلفنم شروع به زنگ خوردن کرد:بله مامان؟
خانم جئون:سریع بیا خونه مادر ا.ت
جئون:چی؟از ا.ت خبری شده؟
(گوشی قط کرد😐)
سوار ماشینش شد و به سمت خونه حرکت کرد
بعد از ربع ساعت رسید
تند تند در میزد
منتظر بود که دختر رو پشت در ببینه
با دیدن م ا.ت پرسید:ا.ت…ا.ت کجاست
م ا.ت:بیا داخل
مرد به داخل رفت
خانم جئون: کجا بودی تو؟میدونی چه بلایی سر ا.ت اومده بو….
جئون:ا.ت…ا.ت کجاست
م ا.ت: بالا توی اتاق
۱.۸k
۰۲ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.