🔰اسرائیل و موساد در کردستان عراق چه می کنند؟....بخش اول🔰
روزنامه کيهان 1402/10/28
🔰اسرائیل و موساد در کردستان عراق چه میکنند؟....🔰
دفتر پژوهشهای مؤسسه کیهان براساس اسناد تاریخی، صهیونیستها و سرویسهای امنیتی اسرائیل، حضوری دیرین در کردستان داشته و دارند. چنانکه از اواخر سال 1958 [1337] یک شبکه اطلاعاتی رسمی سهجانبه، شامل موساد، سرویس امنیت ملی ترکیه و سازمان اطلاعات و امنیت ایران (ساواک) تشکیل شد که آن را «نیزه سهسر» نامیدند. براساس گزارش طبقهبندی شده سرویسهای اطلاعاتی آمریکا و در راس آنها CIA درباره اهداف و ماهیت پیمان اطلاعاتی سهجانبه «نیزه سهسر»، اسرائیل طی سالها کوشید با شبکهسازی و ایجاد پایگاهها و عوامل محلی در کردستان، جای پای خود را در این منطقه حساس محکم کند. براساس همان پیمان «نیزه سهسر»، روز 24 شهریور 1339 سرهنگ یعقوب نیمرودی افسر ارشد اطلاعاتی سرویس جاسوسی موساد اسرائیل (که اصالتا کرد عراقی بود) برای شبکهسازی اطلاعاتی در ایران و عراق و کشورهای جنوب خلیجفارس وارد تهران شد. یک مجله اسرائیلی به نام «هاعولام هزه» در تاریخ31/7/1963 منافع اسرائیل را در کردستان چنین توضیح داد: «ما مایلیم که یک کردستان مستقل و آزاد تشکیل گردد تا بتواند مانند ما در این منطقه، که اکثریت آن را اعراب تشکیل میدهند، یک کشور غیرعربی به وجود بیاورد. ما در این منطقه محتاج همپیمان هستیم و دوستی کردها خود به خود به قدرت ما خواهد افزود.» پروژه صهیونیستی برای ایجاد آشوب در کردستان اسرائیلیها برای جلبنظر کردها و سوار شدن بر احساسات آنها، همانگونه که برای اثبات خود، تاریخسازی کرده بودند، برای کردها نیز دست به تاریخسازی جعلی زدند. مرتضایی، مسئول نمایندگی ایران در اسرائیل، در گزارشی خیلی محرمانه در 3/4/1354 به وزارت امور خارجه چنین نوشت: «اسرائیل در سالهای اخیر کوشیده است که بین ملت یهود و کرد شباهتهایی را اثبات و سرنوشت کردها را با سرنوشت خود یکسان قلمداد کند.» براساس همین طرح و برنامه صهیونیستی، حملات سازمانیافته بخشی از کردها به سرکردگی مصطفی بارزانی علیه حکومت وقت عراق در سال 1961 آغاز شد و تا چهارده سال با حمایت مستقیم رژیم شاه و سرویس موساد اسرائیل تداوم یافت. در اوایل دهه 1340 مقامات ساواک ملاقاتی بین مصطفی بارزانی و رئیس ستاد ارتش اسرائیل سپهبد «روی تسور» و همچنین دو مقام بلندپایه دیگر از وزارت دفاع اسرائیل ترتیب دادند. هیئت اسرائیلی از پیرانشهر با لباس کردی وارد خاک عراق شد و در آنجا با بارزانی ملاقات کرد. درخواست عمده کردهای بارزانی از هیئت اسرائیلی، امکانات لجستیک برای گسترش دوره عملیاتها و تغییر از ماهیت جنگ چریکی به جنگ منظم و گسترده بود. از سال 1342 کمکهای فراوانی به شکل تسلیحات، مهمات و مشاوره نظامی اسرائیلیها از طریق مرز ایران با همراهی و کمکهای ساواک روانه کردستان عراق شد و در تابستان 1344 مربیان اسرائیلی اولین دوره آموزشی را برای افسران بارزانی برگزار کردند. شبکههایی تحت فرماندهی مستقیم تلآویو پایگاههای اسرائیل تا سال 1346 در کردستان فعال بودند ولی پس از شبکهسازی قوی در ایران و عراق، این پایگاهها تعطیل و ماموریت سرویس امنیتی موساد در کردستان از طریق شبکههای ایجاد شده با حدود 300 مامور ورزیده اطلاعاتی و جاسوسی ادامه یافت که تحت فرماندهی تلآویو فعالیت میکردند. پایگاههای محلی موساد توسط سران احزاب کرد فعال گردید و آنها به کسب اطلاعات و انتقال آن به اسرائیل اقدام نمودند. اولین حمایت اسرائیل پس از آن، بعد از جنگ 1967 (جنگ شش روزه) صورت گرفت که تجهیزات روسی غنیمت گرفته شده از ارتشهای مصر و فلسطینیها را تحویل کردهای بارزانی داد و ماهیانه مبلغ پانصد هزار دلار به آنها پرداخت کرد. این حمایت قوی موساد باعث شد تا مصطفی بارزانی به همراه پسرش مسعود در پاییز 1352 از اسرائیل دیدار کند. نکته جالب این بود که همه این کمکها، با اطلاع و اجازه آمریکا صورت میگرفت.
ادامه در پست بعدی......
🔰اسرائیل و موساد در کردستان عراق چه میکنند؟....🔰
دفتر پژوهشهای مؤسسه کیهان براساس اسناد تاریخی، صهیونیستها و سرویسهای امنیتی اسرائیل، حضوری دیرین در کردستان داشته و دارند. چنانکه از اواخر سال 1958 [1337] یک شبکه اطلاعاتی رسمی سهجانبه، شامل موساد، سرویس امنیت ملی ترکیه و سازمان اطلاعات و امنیت ایران (ساواک) تشکیل شد که آن را «نیزه سهسر» نامیدند. براساس گزارش طبقهبندی شده سرویسهای اطلاعاتی آمریکا و در راس آنها CIA درباره اهداف و ماهیت پیمان اطلاعاتی سهجانبه «نیزه سهسر»، اسرائیل طی سالها کوشید با شبکهسازی و ایجاد پایگاهها و عوامل محلی در کردستان، جای پای خود را در این منطقه حساس محکم کند. براساس همان پیمان «نیزه سهسر»، روز 24 شهریور 1339 سرهنگ یعقوب نیمرودی افسر ارشد اطلاعاتی سرویس جاسوسی موساد اسرائیل (که اصالتا کرد عراقی بود) برای شبکهسازی اطلاعاتی در ایران و عراق و کشورهای جنوب خلیجفارس وارد تهران شد. یک مجله اسرائیلی به نام «هاعولام هزه» در تاریخ31/7/1963 منافع اسرائیل را در کردستان چنین توضیح داد: «ما مایلیم که یک کردستان مستقل و آزاد تشکیل گردد تا بتواند مانند ما در این منطقه، که اکثریت آن را اعراب تشکیل میدهند، یک کشور غیرعربی به وجود بیاورد. ما در این منطقه محتاج همپیمان هستیم و دوستی کردها خود به خود به قدرت ما خواهد افزود.» پروژه صهیونیستی برای ایجاد آشوب در کردستان اسرائیلیها برای جلبنظر کردها و سوار شدن بر احساسات آنها، همانگونه که برای اثبات خود، تاریخسازی کرده بودند، برای کردها نیز دست به تاریخسازی جعلی زدند. مرتضایی، مسئول نمایندگی ایران در اسرائیل، در گزارشی خیلی محرمانه در 3/4/1354 به وزارت امور خارجه چنین نوشت: «اسرائیل در سالهای اخیر کوشیده است که بین ملت یهود و کرد شباهتهایی را اثبات و سرنوشت کردها را با سرنوشت خود یکسان قلمداد کند.» براساس همین طرح و برنامه صهیونیستی، حملات سازمانیافته بخشی از کردها به سرکردگی مصطفی بارزانی علیه حکومت وقت عراق در سال 1961 آغاز شد و تا چهارده سال با حمایت مستقیم رژیم شاه و سرویس موساد اسرائیل تداوم یافت. در اوایل دهه 1340 مقامات ساواک ملاقاتی بین مصطفی بارزانی و رئیس ستاد ارتش اسرائیل سپهبد «روی تسور» و همچنین دو مقام بلندپایه دیگر از وزارت دفاع اسرائیل ترتیب دادند. هیئت اسرائیلی از پیرانشهر با لباس کردی وارد خاک عراق شد و در آنجا با بارزانی ملاقات کرد. درخواست عمده کردهای بارزانی از هیئت اسرائیلی، امکانات لجستیک برای گسترش دوره عملیاتها و تغییر از ماهیت جنگ چریکی به جنگ منظم و گسترده بود. از سال 1342 کمکهای فراوانی به شکل تسلیحات، مهمات و مشاوره نظامی اسرائیلیها از طریق مرز ایران با همراهی و کمکهای ساواک روانه کردستان عراق شد و در تابستان 1344 مربیان اسرائیلی اولین دوره آموزشی را برای افسران بارزانی برگزار کردند. شبکههایی تحت فرماندهی مستقیم تلآویو پایگاههای اسرائیل تا سال 1346 در کردستان فعال بودند ولی پس از شبکهسازی قوی در ایران و عراق، این پایگاهها تعطیل و ماموریت سرویس امنیتی موساد در کردستان از طریق شبکههای ایجاد شده با حدود 300 مامور ورزیده اطلاعاتی و جاسوسی ادامه یافت که تحت فرماندهی تلآویو فعالیت میکردند. پایگاههای محلی موساد توسط سران احزاب کرد فعال گردید و آنها به کسب اطلاعات و انتقال آن به اسرائیل اقدام نمودند. اولین حمایت اسرائیل پس از آن، بعد از جنگ 1967 (جنگ شش روزه) صورت گرفت که تجهیزات روسی غنیمت گرفته شده از ارتشهای مصر و فلسطینیها را تحویل کردهای بارزانی داد و ماهیانه مبلغ پانصد هزار دلار به آنها پرداخت کرد. این حمایت قوی موساد باعث شد تا مصطفی بارزانی به همراه پسرش مسعود در پاییز 1352 از اسرائیل دیدار کند. نکته جالب این بود که همه این کمکها، با اطلاع و اجازه آمریکا صورت میگرفت.
ادامه در پست بعدی......
۱.۲k
۲۹ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.