p1
پارت اولو میزارم بیشتر آشنا شید
من یه دختر ترد شده ام وحشتناک ترین کار زندگیمو کردم باعث مرگ پدرم شدم بخاطر من مرد همم ولم کردن کارم شده سیگار کشیدن دوست دارم بمیرم کاش منم با بابام میمردم جیسوم ۲۲ سالمه یه مدت تو تیمارستان بودم بعد بهبود پیدا کردم ولی سیگار رو میکشم بیرون بودم بیماریم دارم نارسایی قلبی دارم داشتم راه میرفتم و سیگار میکشیدم نشستم رویه تاب من یه دکترم روانشناسی خوندم با کار کردن خرج خودمو در میارم و برام کافیه دوتا نخ سیگار کشیدم که یه دفع یه چیزی خورد تو سرم چشمام سیاهی رفت و نفهمیدم چیشد چشمامو باز کردم دیدم یه پسره جوون جلوم رو صندلی نشسته یه ماسک مشکی داره با یه کلاه من:ت تو کی هستی چاقوشو در آورد کشید رو زبونش بردش زیر گلوم روانی بود پسره:هیششش بیب دختر خوبی باش سرمو تکون دادم چاقوشو قلاف کرد گذاشت تو جیبش ماسک و کلاشو در آورد یه پیرسینگ رو لبش بود یدونم رو ابروهاش بعد گوشواره هم داشت حلقه ای بود خیلی هات و جذاب بود موهاش حالت دار بود(استایلشو میزارم) حالت دار بود و مشکی پسره:سعی کن زیاد نگام نکنی وگرنه چشماتو از دست میدی سرمو انداختم پایین پسره:اوخی چه حرف گوش کن نازی واسه من مظلومنمایی نکن که خیلی بدم میاد من:کجام مظلوم پسره:وقتی حرف گوش کنی من:من فقط میخوامنمیرم پسره:اسمم جئون جونگ کوکه ۲۶ سالمه اند یو من:جانگ جیسو ۲۲ سالمه کوک:باس از این به بعد به حرف من گوش کنی و برا من کار کنی کلی پول بهت میدم من:چقدر کوک:بیشتر از وزن خودم بهت پول میدم ۲۷ میلیارد(خر پوله میفهمیدددد) نفسم گرفت از تعدادش من:قبول لبمو لیس زد رو لبمو پاک کردم یه نیشخند زد اومد جلو صورتم موهامو کشید صداشو انداخت تو گلوم کوک:دختره حرومزاده دفع آخرت باشه پسممیزنی فهمیدی؟ من: حرومزاده تایی موهامو محکم تر کشید کوک:خفه شو سیلی محکمی بهم زد که افتادم زمین کوک:اینجا کسی حق نداره به من چیزی بگه حتی حق نداره بگه تو پس دهنتو ببند و از من اطاعت کن
من یه دختر ترد شده ام وحشتناک ترین کار زندگیمو کردم باعث مرگ پدرم شدم بخاطر من مرد همم ولم کردن کارم شده سیگار کشیدن دوست دارم بمیرم کاش منم با بابام میمردم جیسوم ۲۲ سالمه یه مدت تو تیمارستان بودم بعد بهبود پیدا کردم ولی سیگار رو میکشم بیرون بودم بیماریم دارم نارسایی قلبی دارم داشتم راه میرفتم و سیگار میکشیدم نشستم رویه تاب من یه دکترم روانشناسی خوندم با کار کردن خرج خودمو در میارم و برام کافیه دوتا نخ سیگار کشیدم که یه دفع یه چیزی خورد تو سرم چشمام سیاهی رفت و نفهمیدم چیشد چشمامو باز کردم دیدم یه پسره جوون جلوم رو صندلی نشسته یه ماسک مشکی داره با یه کلاه من:ت تو کی هستی چاقوشو در آورد کشید رو زبونش بردش زیر گلوم روانی بود پسره:هیششش بیب دختر خوبی باش سرمو تکون دادم چاقوشو قلاف کرد گذاشت تو جیبش ماسک و کلاشو در آورد یه پیرسینگ رو لبش بود یدونم رو ابروهاش بعد گوشواره هم داشت حلقه ای بود خیلی هات و جذاب بود موهاش حالت دار بود(استایلشو میزارم) حالت دار بود و مشکی پسره:سعی کن زیاد نگام نکنی وگرنه چشماتو از دست میدی سرمو انداختم پایین پسره:اوخی چه حرف گوش کن نازی واسه من مظلومنمایی نکن که خیلی بدم میاد من:کجام مظلوم پسره:وقتی حرف گوش کنی من:من فقط میخوامنمیرم پسره:اسمم جئون جونگ کوکه ۲۶ سالمه اند یو من:جانگ جیسو ۲۲ سالمه کوک:باس از این به بعد به حرف من گوش کنی و برا من کار کنی کلی پول بهت میدم من:چقدر کوک:بیشتر از وزن خودم بهت پول میدم ۲۷ میلیارد(خر پوله میفهمیدددد) نفسم گرفت از تعدادش من:قبول لبمو لیس زد رو لبمو پاک کردم یه نیشخند زد اومد جلو صورتم موهامو کشید صداشو انداخت تو گلوم کوک:دختره حرومزاده دفع آخرت باشه پسممیزنی فهمیدی؟ من: حرومزاده تایی موهامو محکم تر کشید کوک:خفه شو سیلی محکمی بهم زد که افتادم زمین کوک:اینجا کسی حق نداره به من چیزی بگه حتی حق نداره بگه تو پس دهنتو ببند و از من اطاعت کن
۴۵.۹k
۰۹ شهریور ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.