پارت ۲۰ تلخ و شیرین
آیریس:
پسرا داشتم توی استخر بازی می کردن. رفتم لبه ی استخر و براشون آب میوه هاشون رو آوردم و لبخندی زدم. داشتن داد و بی داد میکردن. اومدم برم که پام گیر کردی به چیزی و افتادم توی آب. پسرا خندیدن بجز شوگا و کوکی. جونگ کوک فوری شنا کرد و اومد سمتم بغلم کرد و آوردم بالا. سرفه میزدم.کوکی: دختر مگه نگفته بودم مراقب باش! حالا حالت خوبه؟ میتونی نفس بکشی؟ من و نگاه کن . نگاش کردم ترسیده بود و نگران. لبخندی زدم و گفتم: حالم خوبه آقا خرگوشه. بلندم کرد و گذاشتم لبه ی استخر و روبه بچه گفت: شما بازی کنن تا من به این موش آب کشیده کمک کنم. و همه با انگشت لایک قبول کردن. خودشم از آب اومد بیرون دستم و گرفت و بردم توی اتاق. دو تا حوله برام آورد و پیچوند دورم . من:یاااا جونگ کوکا تو خودت خیسی. یه حوله...جونگ کوک:نه من الان میرم توی آب. یه شلوارک لی و یه تاپ صورتی برام اورد و گفت که میره بیرون تا من کامل لباسام رو عوض کنم وقتی عوض کردم اومدم پیشش. جونگ کوک: برو جلو آفتاب تا هم موهات و هم بدت خش بشه. ناراحت بود. من: جونگ کوکی... اما نزاشت کامل بگم و از خونه رفت بیرون و خودشو انداخت توی آب.
جونگ کوک:
از اینکه فلج بازی درآورده بود و افتاده بود توی آب ناراحت بودم. سعی کردم فراموش کنم ولی اگه سرما میخورد چی؟ چیزیش میشد چی؟ از خونه رفتم بیرون برای ادامه ی بازی ولی زیاد نگذشته بود که آیریس با بدو اومد پیش ما و گفت:پسرا الان پی دی نیم زنگ زد و گفت که سریع برین پیشش. من باید بیام البته کارم با کار شما جدا هست. شوگا:بین این کسگی دست از سرمون برمیداره. جی هوپ: کجل شدیم از دستش .موچی:هیونگ تو که هنوز مو داری و دوتایی زدن زیر خنده(نویسنده😐 اعضا😐 پشمها😐).
همه سریع اومدن بیرون و حاضر شدن که بریم و آیریس هم همینطور.
#خاص #جذاب #زیبا
پسرا داشتم توی استخر بازی می کردن. رفتم لبه ی استخر و براشون آب میوه هاشون رو آوردم و لبخندی زدم. داشتن داد و بی داد میکردن. اومدم برم که پام گیر کردی به چیزی و افتادم توی آب. پسرا خندیدن بجز شوگا و کوکی. جونگ کوک فوری شنا کرد و اومد سمتم بغلم کرد و آوردم بالا. سرفه میزدم.کوکی: دختر مگه نگفته بودم مراقب باش! حالا حالت خوبه؟ میتونی نفس بکشی؟ من و نگاه کن . نگاش کردم ترسیده بود و نگران. لبخندی زدم و گفتم: حالم خوبه آقا خرگوشه. بلندم کرد و گذاشتم لبه ی استخر و روبه بچه گفت: شما بازی کنن تا من به این موش آب کشیده کمک کنم. و همه با انگشت لایک قبول کردن. خودشم از آب اومد بیرون دستم و گرفت و بردم توی اتاق. دو تا حوله برام آورد و پیچوند دورم . من:یاااا جونگ کوکا تو خودت خیسی. یه حوله...جونگ کوک:نه من الان میرم توی آب. یه شلوارک لی و یه تاپ صورتی برام اورد و گفت که میره بیرون تا من کامل لباسام رو عوض کنم وقتی عوض کردم اومدم پیشش. جونگ کوک: برو جلو آفتاب تا هم موهات و هم بدت خش بشه. ناراحت بود. من: جونگ کوکی... اما نزاشت کامل بگم و از خونه رفت بیرون و خودشو انداخت توی آب.
جونگ کوک:
از اینکه فلج بازی درآورده بود و افتاده بود توی آب ناراحت بودم. سعی کردم فراموش کنم ولی اگه سرما میخورد چی؟ چیزیش میشد چی؟ از خونه رفتم بیرون برای ادامه ی بازی ولی زیاد نگذشته بود که آیریس با بدو اومد پیش ما و گفت:پسرا الان پی دی نیم زنگ زد و گفت که سریع برین پیشش. من باید بیام البته کارم با کار شما جدا هست. شوگا:بین این کسگی دست از سرمون برمیداره. جی هوپ: کجل شدیم از دستش .موچی:هیونگ تو که هنوز مو داری و دوتایی زدن زیر خنده(نویسنده😐 اعضا😐 پشمها😐).
همه سریع اومدن بیرون و حاضر شدن که بریم و آیریس هم همینطور.
#خاص #جذاب #زیبا
۱۱.۵k
۳۰ مهر ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.