ازدواج اجباری پارت 8
اینکه فیلمه کلا تا اخرش صحنه دار بوده، تسبیح من کوو 📿📿) ات: وی چقدر شربتش خوشمزه بودد. تهیونگ: اره، ات تو گرمتنیست؟ ات: نه چطور؟ تهیونگ: وایی دارم حلاک میشم ازگرما، یااا چرا صحنه های این فیلم تموم نمیشههه. ات: خوبه که. تهیونگ: دوست داری؟(خیلی دارک و هات میگه). ات: وایی تو چته نخیرم دوس ندارم حالا یکم، حالا بزار بقیشو ببینیم. تهیونگ ویو: وای یجوریم احساس میکنم ک.رم داره خودشو جر میده.(سمم این چه جمله ای بود گفتم😂😶📿) دیگه نمیتونم به ات خیلی نزدیک شدم در حدی مه لبم با لباش به اندازه یه میلی متر فاصلش بود. ات: عه وی داری چیکار میکنی. تهیونگگک. تهیونگ: نه دیگه نمیتونم تحمل کنم و درضمن تهیونگ نه ددی. ات: وااا اوه نه تهیونگ نه. تهیونگ: ششش دیگه دیره بیبی. ات ویو: براید استایل بغلم کردم بردتم بالا تو اتاق پرتم کرد رو تخت درو غفل کرد و لباساشو در اورد. ات: تهیونگگگ مگه نشنیدی دکتر چی گفت. تهیونگ: دیگه برام مهم نیست من تحریک شدم تا نکنمت راحت نمیشم. ات: اخه.... تهیونگ: اخه نداره. ات: باشه. تهیونگ: پس خوشت اومده. تهیونگ ویو: اینو که گفتم...
یکی تسبیح پخش کنه قبل اسمات 📿📿
یکی تسبیح پخش کنه قبل اسمات 📿📿
۲۵.۳k
۰۹ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.