عاشق شدن part⁵⁹
ا.ت:........
تهیونگ:ا.تتت
ا.ت:درد ا.تت. اگ من بدون پیرهن پیش ی پسر دیگ خوابیده بودم چیکار میکردی؟؟میبخشیدی ؟؟؟
تهیونگ:غلط. میکنی ت
ا.ت:هه با گفتنش اینجوری حرف میزنی. حالا ببین وقتی من این صحنرو دیدم چی کشیدم.
تهیونگ:ا.ت. ببخش دیگ
ا.ت:.....
تهیونگ:تروخدا خرس عسلیتو ببخش*کیوت
ا.ت:خیلی خب اینجوری نکن.*خنده
بعد بغلش کردم و...
تهیونگ:عاشقتم ا.تتتت*داد
ا.ت:خیلی خب چرا داد میزنی*خنده
تهیونگ:میخوام همه بدونن ک عاشقتم
تهیونگ:کوه هااا. درخت هاااا. سنگ هاااا من عاشق ا.تمممم*داد
ا.ت:منم عاشق تهیونگم*داد
بعد ی بوسه کوتاه ب لباش زدم و سوار ماشین شدیم
ا.ت:ته ته
تهیونگ:جانم
ا.ت:کجا میریم؟
تهیونگ:میریم کلبه جنگلی تا از همه دور باشیم.
ک صدای پیامک اومد نگاه کردم دیدم لینداعه
ا.ت:کیه؟؟
تهیونگ:لیندا
ا.ت:بده ببینم
بعد گوشیو گرفت نگا کرد
ویو ا.ت
گوشی ته رو گرفتم ببینم دختره ایکبیری چی میگه
پیامک
**
عشقم کی میای خونه.
**
پایان پیامک
ا.ت:این چی میگه. عشقم؟؟خونه؟؟
تهیونگ:چرت پرت میگه خودت جوابشو بده
ا.ت:باشه*لبخند شیطانی
بهش پیام دادم
پیامک
^^
رفتم ی جایی شب میام شام بخور تو تخت منتظرم باش
^^
پایان پیامک
ا.ت:برو شهر
تهیونگ:چی؟چرا؟
ا.ت:قراره لیندا خانم رو سوپرایز کنیم
تهیونگ:چی؟؟چجوری؟؟
ا.ت:میخوام بفهمی چقدر هرزه هس
این داستان ادامه دارد........
تهیونگ:ا.تتت
ا.ت:درد ا.تت. اگ من بدون پیرهن پیش ی پسر دیگ خوابیده بودم چیکار میکردی؟؟میبخشیدی ؟؟؟
تهیونگ:غلط. میکنی ت
ا.ت:هه با گفتنش اینجوری حرف میزنی. حالا ببین وقتی من این صحنرو دیدم چی کشیدم.
تهیونگ:ا.ت. ببخش دیگ
ا.ت:.....
تهیونگ:تروخدا خرس عسلیتو ببخش*کیوت
ا.ت:خیلی خب اینجوری نکن.*خنده
بعد بغلش کردم و...
تهیونگ:عاشقتم ا.تتتت*داد
ا.ت:خیلی خب چرا داد میزنی*خنده
تهیونگ:میخوام همه بدونن ک عاشقتم
تهیونگ:کوه هااا. درخت هاااا. سنگ هاااا من عاشق ا.تمممم*داد
ا.ت:منم عاشق تهیونگم*داد
بعد ی بوسه کوتاه ب لباش زدم و سوار ماشین شدیم
ا.ت:ته ته
تهیونگ:جانم
ا.ت:کجا میریم؟
تهیونگ:میریم کلبه جنگلی تا از همه دور باشیم.
ک صدای پیامک اومد نگاه کردم دیدم لینداعه
ا.ت:کیه؟؟
تهیونگ:لیندا
ا.ت:بده ببینم
بعد گوشیو گرفت نگا کرد
ویو ا.ت
گوشی ته رو گرفتم ببینم دختره ایکبیری چی میگه
پیامک
**
عشقم کی میای خونه.
**
پایان پیامک
ا.ت:این چی میگه. عشقم؟؟خونه؟؟
تهیونگ:چرت پرت میگه خودت جوابشو بده
ا.ت:باشه*لبخند شیطانی
بهش پیام دادم
پیامک
^^
رفتم ی جایی شب میام شام بخور تو تخت منتظرم باش
^^
پایان پیامک
ا.ت:برو شهر
تهیونگ:چی؟چرا؟
ا.ت:قراره لیندا خانم رو سوپرایز کنیم
تهیونگ:چی؟؟چجوری؟؟
ا.ت:میخوام بفهمی چقدر هرزه هس
این داستان ادامه دارد........
۵.۷k
۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.