بازی
# ولی خوراکی خریدم بیا بخوریم 😝
_ به به
_ من برم یه فیلم انتخاب کنم
# اوکی
_ یه فیلم ترسناک گذاشتم ..
_ انابل رو گذاشتم
# اسم فیلم چیه ؟
_ انابل
# باید قشنگ باشه ..
_ اره میگن خیلی ترسناکه
_ یه دونه موچی برداشتم و گذاشتم تو دهنم
_ من یه کراپ پوشیده بودم با یه دامن کوتاه
سفيد
_ بابا هم یه تیشرت آبی پوشیده بود با یه شلوار مشکی
# این عروسک دختر همسایمون نیست
_ بابا فیلم آمریکایی
# اها
# آخه من الان از کجای این فیلم باید بترسم
+ دوستان ساتورو وقتی با یه فیلم حال نمیکنه همش قر قر میکنه
_ بابا باز شروع کردی....
_ اوکی بابا برو خودت یه فیلم دیگه انتخاب کن
# الان میرم
_ راهبه
# اره
_ امشب دیگه خوابم نمیبره
# میبره سعی کنی بخوابی خوابت میبره
_ از رو میز دو تا بستنی برداشتم یکی دادم بابا یکی هم برای خودم
_ بخاطر برف و بارون شدید هوا تاریک بود بابا هم برقا رو خاموش کرده بود
_ تقریبا خونه تاریک بود
_ به جاهای ترسناک فیلم رسیده بودیم
_ چشمام و محکم بستم و یه چشمی صحنه ترسناکشو نگاه میکردم
_ بابا اصلا هواسش نبود رفته بود تو فکره فیلمه
_ بلند شدم و رفتم دست شویی
_ اومدم بیرون بابا داشت هنوز فیلم رو نگاه میکرد
_ شروع کردم به خوردن دو سه تا دانگو
_ بعدش شت برقا رفت و برق تلویزیون هم پرید
# اه ... کیوی تو این زندگی ...تازه به جاهای حساس فیلم رسیده بودا
# موبایلم کو هیچ جا رو نمیبینم
_ آخ... بابا لگد نکن
# من هیچ جا رو نمی بینم
# کجا داری میری
_ هیچ جا رو نمیدیدی که پس چی شد ؟
# کور نیستم که بلاخره یه چیزایی میبینم
واضح نمیبینم
_ با اجازه بزرگترا دارم میرم موبایل رو پیدا کنم
# تو ام فقط دنبال یه فرصتی که منو مسخره کنی بچه
_ لبخند پهنی زدم و رفتم تو اتاق و دنبال موبایلم گشتم
_ اها پیدات کردم
_ موبایل رو آوردم بابا
# خوبه روشنش کن دق کردم تو تاریکی
_ باشه باشه الان روشنش میکنم
# آخی ...دلم باز شد
_ بابا نشست رو مبل و گفت : بیا بشین
_ باشه
# خب به نظر تو توی این تاریکی چه کاری میچسبه؟
_ فهمیدم چه بازی ای رو میگی بابا
# با شماره من ۱ .... ۲ ... ۳ ...
+ دوستان این اسم بازی دروغه بازی اينطوریه که مثلا ساکورا میگه
بابا جدی جدی یه نفرين اینجاست
+ توی این مرحله بازیکن باید تصمیم بگیره بره کمک حریفش یا نه
بر فرض مثال میره و ساکورا ساتورو میرسونه
ساتورو میبازه
+ باید ساتورو چشم بزاره و ساکورا بره خودشو قایم کنه و دوباره ساکورا یه دورغ بکه و این چرخه بازی همین طوری ادامه پیدا میکنه
تا وقتی که ساکورا ببازه
_ بازی رو شروع میکنیم
_ خیلی هیجان داشتم خیلی وقت بود این بازی رو نکرده بودیم
# ساکورا بازی تمومه سوکونا اینجاست
_ دروغ گو بادمجونه .. یه دروغ بهتر بگو
# راست میگم ...
_ دروغ میگی
نظرتون چیه ؟؟؟؟
_ به به
_ من برم یه فیلم انتخاب کنم
# اوکی
_ یه فیلم ترسناک گذاشتم ..
_ انابل رو گذاشتم
# اسم فیلم چیه ؟
_ انابل
# باید قشنگ باشه ..
_ اره میگن خیلی ترسناکه
_ یه دونه موچی برداشتم و گذاشتم تو دهنم
_ من یه کراپ پوشیده بودم با یه دامن کوتاه
سفيد
_ بابا هم یه تیشرت آبی پوشیده بود با یه شلوار مشکی
# این عروسک دختر همسایمون نیست
_ بابا فیلم آمریکایی
# اها
# آخه من الان از کجای این فیلم باید بترسم
+ دوستان ساتورو وقتی با یه فیلم حال نمیکنه همش قر قر میکنه
_ بابا باز شروع کردی....
_ اوکی بابا برو خودت یه فیلم دیگه انتخاب کن
# الان میرم
_ راهبه
# اره
_ امشب دیگه خوابم نمیبره
# میبره سعی کنی بخوابی خوابت میبره
_ از رو میز دو تا بستنی برداشتم یکی دادم بابا یکی هم برای خودم
_ بخاطر برف و بارون شدید هوا تاریک بود بابا هم برقا رو خاموش کرده بود
_ تقریبا خونه تاریک بود
_ به جاهای ترسناک فیلم رسیده بودیم
_ چشمام و محکم بستم و یه چشمی صحنه ترسناکشو نگاه میکردم
_ بابا اصلا هواسش نبود رفته بود تو فکره فیلمه
_ بلند شدم و رفتم دست شویی
_ اومدم بیرون بابا داشت هنوز فیلم رو نگاه میکرد
_ شروع کردم به خوردن دو سه تا دانگو
_ بعدش شت برقا رفت و برق تلویزیون هم پرید
# اه ... کیوی تو این زندگی ...تازه به جاهای حساس فیلم رسیده بودا
# موبایلم کو هیچ جا رو نمیبینم
_ آخ... بابا لگد نکن
# من هیچ جا رو نمی بینم
# کجا داری میری
_ هیچ جا رو نمیدیدی که پس چی شد ؟
# کور نیستم که بلاخره یه چیزایی میبینم
واضح نمیبینم
_ با اجازه بزرگترا دارم میرم موبایل رو پیدا کنم
# تو ام فقط دنبال یه فرصتی که منو مسخره کنی بچه
_ لبخند پهنی زدم و رفتم تو اتاق و دنبال موبایلم گشتم
_ اها پیدات کردم
_ موبایل رو آوردم بابا
# خوبه روشنش کن دق کردم تو تاریکی
_ باشه باشه الان روشنش میکنم
# آخی ...دلم باز شد
_ بابا نشست رو مبل و گفت : بیا بشین
_ باشه
# خب به نظر تو توی این تاریکی چه کاری میچسبه؟
_ فهمیدم چه بازی ای رو میگی بابا
# با شماره من ۱ .... ۲ ... ۳ ...
+ دوستان این اسم بازی دروغه بازی اينطوریه که مثلا ساکورا میگه
بابا جدی جدی یه نفرين اینجاست
+ توی این مرحله بازیکن باید تصمیم بگیره بره کمک حریفش یا نه
بر فرض مثال میره و ساکورا ساتورو میرسونه
ساتورو میبازه
+ باید ساتورو چشم بزاره و ساکورا بره خودشو قایم کنه و دوباره ساکورا یه دورغ بکه و این چرخه بازی همین طوری ادامه پیدا میکنه
تا وقتی که ساکورا ببازه
_ بازی رو شروع میکنیم
_ خیلی هیجان داشتم خیلی وقت بود این بازی رو نکرده بودیم
# ساکورا بازی تمومه سوکونا اینجاست
_ دروغ گو بادمجونه .. یه دروغ بهتر بگو
# راست میگم ...
_ دروغ میگی
نظرتون چیه ؟؟؟؟
۱.۳k
۰۴ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.