فصل ۲ p6
و بیهوش شدیم و یک دفعه روی یه صندلی بیدار شدیم یه جای خفن بود مثلا انگار مافیایی بود همجا سیاه بود و آرمان هم چشماش باز شد
آرمان:ات ات ات کجایی
ات:اسکل کنارتم
آرمان: اه سلام
ناشناس:خب بلاخره زن شوهر بیدار شدننن
آرمان:چرا من عشقمو آوردین اینجا
ا/ت:در حال قرمز شدننننن
جک:من جکم کارمند باباتون ببخشید اینطور اوردمنتون ولی باباتون یه مافیا است و جانشینشون شما دو تا هستین و تصمیم گرفتن به شما تعلیم بدیم
ا/ت:پس بگو چرا بابام اینقدر دوست داشتم برو کلاس رزمی
آرمان:تو کوچولو
ا/ت:هنوز گوشه چشمت کبوده ها😂
آرمان:نه دیگه نمبخوام تکرار شههههه
جک:الآنم بیشتر رو آقای آرمان باید تعلیم بببینن خانم ا/ت لطفا شما تمرین هاتون شروع کنید
ا/ت: ببخشید اول یک ما شغل داریم و نمیتونم هر دفعه هر زمانی بیایم سر کار و دو من اگر بخوام نمیخوام آرمان با خودم به چوخ بدم
جک:این انتخاب با شما نیست و مجبورین
آرمان:اگر ا/ت راضی باشه من هستم
ا/ت:اهممم
آرمان:پس فردا میایم
جک:باشه
از مقر خارج شدیم و رفتیم سمت خونه و خسته کوفته افتادیم رو تختتت
آرمان:گل کوچولو من دوست دارم
ا/ت:گل کوچولو اسم جدیده به دوست دختر قبلیت میگفتی
آرمان:چی نه بابا
ا/ت:چرا دقیقا
آرمان:ببین بزار اینو بگم تموم منو تو الان زن شوهریم و دیگه مال همیم الان دیگه راجبشون حرف نزن و بخوابببب
ا/ت:نوچ
آرمان:سفت بقلش کردم و محکم بوسش کردم
ا/ت: نمینمام
بچه ها اگر داره چرت میشه بگین
آرمان:ات ات ات کجایی
ات:اسکل کنارتم
آرمان: اه سلام
ناشناس:خب بلاخره زن شوهر بیدار شدننن
آرمان:چرا من عشقمو آوردین اینجا
ا/ت:در حال قرمز شدننننن
جک:من جکم کارمند باباتون ببخشید اینطور اوردمنتون ولی باباتون یه مافیا است و جانشینشون شما دو تا هستین و تصمیم گرفتن به شما تعلیم بدیم
ا/ت:پس بگو چرا بابام اینقدر دوست داشتم برو کلاس رزمی
آرمان:تو کوچولو
ا/ت:هنوز گوشه چشمت کبوده ها😂
آرمان:نه دیگه نمبخوام تکرار شههههه
جک:الآنم بیشتر رو آقای آرمان باید تعلیم بببینن خانم ا/ت لطفا شما تمرین هاتون شروع کنید
ا/ت: ببخشید اول یک ما شغل داریم و نمیتونم هر دفعه هر زمانی بیایم سر کار و دو من اگر بخوام نمیخوام آرمان با خودم به چوخ بدم
جک:این انتخاب با شما نیست و مجبورین
آرمان:اگر ا/ت راضی باشه من هستم
ا/ت:اهممم
آرمان:پس فردا میایم
جک:باشه
از مقر خارج شدیم و رفتیم سمت خونه و خسته کوفته افتادیم رو تختتت
آرمان:گل کوچولو من دوست دارم
ا/ت:گل کوچولو اسم جدیده به دوست دختر قبلیت میگفتی
آرمان:چی نه بابا
ا/ت:چرا دقیقا
آرمان:ببین بزار اینو بگم تموم منو تو الان زن شوهریم و دیگه مال همیم الان دیگه راجبشون حرف نزن و بخوابببب
ا/ت:نوچ
آرمان:سفت بقلش کردم و محکم بوسش کردم
ا/ت: نمینمام
بچه ها اگر داره چرت میشه بگین
۳.۳k
۱۳ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.