bloodپارت۱۴
پارت ۱۴
جیسو#
همینجوری مک میزد که دیگه برای نفس کشیدن از هم جدا شدسرشو روی سرم گذاشت یک میلی متر فاصله داشتیم
من همینجوری خوشکم زده بود
جین:من هیچ وقت تنهات نمیزارم
یکلحظه ارامش خاصی گرفتم اروم شدم همه فکرامو انداختم دور
جین دوباره لبامو روی لباش گذاشت سعی کردم پسش بزنم طوری که افتادم روی تخت اما اون دستامو گرفته بود وبالای سرم بود ودوباره لباشو گذاشت مک میزد منم همراهیش کردم که صدای وارد شدن چه یونگ اومد
و...مارو دید😐(اخه الان وقته اومدن بود!؟)
با دیدن چشماش که خون شده بودن به خودم اومدم و
بلندشدم جین هم از روم بلند شد درد خیلی زیادی رو تحمل کردم تا بلند شدم
چه یونگ:ببخشید من میرم (با پوزخند)
جین:کاری داشتی؟
_نع چه کاری به کارتون برسید
__________
تهیونگ....
جیسو الان کره ی جنوبیه
امپراطوریه چوسان
طبیب قصرو بیارید
جنی:چرا؟
حرف نزن بیارش
جنی:چشم
من تا دوهفتع دیگه تاج گذاری میکنم پدر اونوقعت به
پسرت افتخار میکنی🤭😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂
_______/___
جین:لباساشو عوض کنید همش خونین لباس نامزده جانشین دومو بهش بدید
(یک توضیح مختصری میدم که داستانو بفهمید دچار سردرگمی نشید اوکی؟!
ببینید جین پسردوم امپراطوریه چوسانه که پدرش میمیره الان شده جانشین اول چون برادرش امپراطوره و چون فعلا هیچ فرزتد پسری امپراطور برادرش نداره بخاطر همین فعلا جین جانشین اوله
و اونور خارجو توضیح بدم فعلا کشور بهم ریخته مردم درسختین و امپراطور فارس زنده هست که تهیونگ میخواد فارسو بدجلوه بده دستو پاشو بسته و فقط درحد زنده باشه گذاشتتش )
___/////
جین #
_سرورم لباساشو پوشیدیدم
بانو جیسو وارد میشن
(عکس لباسشو میفرستم)
واییی اینقدر خوشگل شده بود وکه از خوشالی ذوق زده بودم اما اون بازم شاد نبود
تصمیم بزرگتی گرفتم
جیسو!
جیسو:بلع سرورم
باهام ازدواج میکنی؟
چی!
لایکا بیشتر از ۳۰ تا بشه کامنتا زیاد باشن میسی بعدیو میزارم 😜👍
جیسو#
همینجوری مک میزد که دیگه برای نفس کشیدن از هم جدا شدسرشو روی سرم گذاشت یک میلی متر فاصله داشتیم
من همینجوری خوشکم زده بود
جین:من هیچ وقت تنهات نمیزارم
یکلحظه ارامش خاصی گرفتم اروم شدم همه فکرامو انداختم دور
جین دوباره لبامو روی لباش گذاشت سعی کردم پسش بزنم طوری که افتادم روی تخت اما اون دستامو گرفته بود وبالای سرم بود ودوباره لباشو گذاشت مک میزد منم همراهیش کردم که صدای وارد شدن چه یونگ اومد
و...مارو دید😐(اخه الان وقته اومدن بود!؟)
با دیدن چشماش که خون شده بودن به خودم اومدم و
بلندشدم جین هم از روم بلند شد درد خیلی زیادی رو تحمل کردم تا بلند شدم
چه یونگ:ببخشید من میرم (با پوزخند)
جین:کاری داشتی؟
_نع چه کاری به کارتون برسید
__________
تهیونگ....
جیسو الان کره ی جنوبیه
امپراطوریه چوسان
طبیب قصرو بیارید
جنی:چرا؟
حرف نزن بیارش
جنی:چشم
من تا دوهفتع دیگه تاج گذاری میکنم پدر اونوقعت به
پسرت افتخار میکنی🤭😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂
_______/___
جین:لباساشو عوض کنید همش خونین لباس نامزده جانشین دومو بهش بدید
(یک توضیح مختصری میدم که داستانو بفهمید دچار سردرگمی نشید اوکی؟!
ببینید جین پسردوم امپراطوریه چوسانه که پدرش میمیره الان شده جانشین اول چون برادرش امپراطوره و چون فعلا هیچ فرزتد پسری امپراطور برادرش نداره بخاطر همین فعلا جین جانشین اوله
و اونور خارجو توضیح بدم فعلا کشور بهم ریخته مردم درسختین و امپراطور فارس زنده هست که تهیونگ میخواد فارسو بدجلوه بده دستو پاشو بسته و فقط درحد زنده باشه گذاشتتش )
___/////
جین #
_سرورم لباساشو پوشیدیدم
بانو جیسو وارد میشن
(عکس لباسشو میفرستم)
واییی اینقدر خوشگل شده بود وکه از خوشالی ذوق زده بودم اما اون بازم شاد نبود
تصمیم بزرگتی گرفتم
جیسو!
جیسو:بلع سرورم
باهام ازدواج میکنی؟
چی!
لایکا بیشتر از ۳۰ تا بشه کامنتا زیاد باشن میسی بعدیو میزارم 😜👍
۱۳.۸k
۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۳۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.