♡Desire hour♡
♡ساعت ارزو♡p18
سوو:
صبح بیدار شدن دیدم کوکی کنارم نیس
همه جا اسمشو صدا زدم
ندیدمش
که دیدم صدای اواز از تو حموم میاد
رفتم سمت حموم
.
.
.
+کوکی تو اون تویی؟
-(درحال خوندن فیک لاو)
+نفهمید ولی خودمونیم عاااا
چه صدای قشنگی دارهههههه
مثل قیافشه
.
.
.
کوکی:
داشتم دوش میگرفتم که دیدم یکی صدام
میکنه حتما خیالاتی شدم
ادامه دادم به خوندن
داشتم میخوندم
که دیدم صدا بیشتر شد
یکم دقت کردم دیدم صدای سووعه
ولی پشت در حموم چی میگه
یکم به حرفاش
دقت کردم شنیدم گفت
چه صدای قشنگی داره مثل قیافشه
امممم به نظرت با من بود؟^^
نمیدونم
.
.
.
حولمو پوشیدم و رفتم بیرون
.
.
.
سوو:
رو کاناپه نشسته بودم داشتم فیلم میدیدم
که دیدم یکی دستشو گذاشته
رو شونم
اینقدر غرق فیلم بودم یهو
برگشتم
با بدن بدون لباس کوکی مواجه شدم
.
.
.
+هههه چرا لختییییی
-حموم بودم برادر
+برو لباس بپوش
-مثلا نمیگفتی نمیپوشیدم
+(نگا چپ چپ)
(بچه ها بهتون بگم کوکی حوله تنش داشت
فکر باریک نکنید🗿💔)
.
.
.
کوکی:
رفتم لباسام رو پوشیدم و رفتم پایین
دیدم سوو زل زده بع من....
-الوووو سوو خوبی کجایی
+ها چی کوکی جونمممممم میشه بدی من موهاتو
با حوله خشک کنممممم
تولوخداااا
(قیافه کیوت)
-ممممممم باشه
+میسییییی
.
.
.
رفتم جلو سوو نشستم حولرو دادم دستش
گفتم
-بیا خشک کن
+عرررررر باشه(با لحن کیوت)
داشتم خشک میکردم که
.
.
.
ادامه پارت بعد
باز نگین بد جا کات کردی
الان میزارم پارت بعدیو
.
.
.
نویسنده:کیم سو💔🖤
سوو:
صبح بیدار شدن دیدم کوکی کنارم نیس
همه جا اسمشو صدا زدم
ندیدمش
که دیدم صدای اواز از تو حموم میاد
رفتم سمت حموم
.
.
.
+کوکی تو اون تویی؟
-(درحال خوندن فیک لاو)
+نفهمید ولی خودمونیم عاااا
چه صدای قشنگی دارهههههه
مثل قیافشه
.
.
.
کوکی:
داشتم دوش میگرفتم که دیدم یکی صدام
میکنه حتما خیالاتی شدم
ادامه دادم به خوندن
داشتم میخوندم
که دیدم صدا بیشتر شد
یکم دقت کردم دیدم صدای سووعه
ولی پشت در حموم چی میگه
یکم به حرفاش
دقت کردم شنیدم گفت
چه صدای قشنگی داره مثل قیافشه
امممم به نظرت با من بود؟^^
نمیدونم
.
.
.
حولمو پوشیدم و رفتم بیرون
.
.
.
سوو:
رو کاناپه نشسته بودم داشتم فیلم میدیدم
که دیدم یکی دستشو گذاشته
رو شونم
اینقدر غرق فیلم بودم یهو
برگشتم
با بدن بدون لباس کوکی مواجه شدم
.
.
.
+هههه چرا لختییییی
-حموم بودم برادر
+برو لباس بپوش
-مثلا نمیگفتی نمیپوشیدم
+(نگا چپ چپ)
(بچه ها بهتون بگم کوکی حوله تنش داشت
فکر باریک نکنید🗿💔)
.
.
.
کوکی:
رفتم لباسام رو پوشیدم و رفتم پایین
دیدم سوو زل زده بع من....
-الوووو سوو خوبی کجایی
+ها چی کوکی جونمممممم میشه بدی من موهاتو
با حوله خشک کنممممم
تولوخداااا
(قیافه کیوت)
-ممممممم باشه
+میسییییی
.
.
.
رفتم جلو سوو نشستم حولرو دادم دستش
گفتم
-بیا خشک کن
+عرررررر باشه(با لحن کیوت)
داشتم خشک میکردم که
.
.
.
ادامه پارت بعد
باز نگین بد جا کات کردی
الان میزارم پارت بعدیو
.
.
.
نویسنده:کیم سو💔🖤
۱۱.۵k
۱۶ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.