تک پاتی از نامجون :))
(علامت ا/ت*)(علامت نامی _)
*من و نامجون حدود یک ماه پیش یه ازدواج اجباری داشتیم ..پدرامون قول داده بودن بعد یک ماه میتونیم طلاق بگیریم ولی من نامی رو دوست داشتم ..توی این یه ماه خیلی باهام مهربون بود نمیزاشت از چیزی ناراحت یا تو خونه اش احساس اضافی بودن بکنم ..ولی اگه اون منو به عنوان دوست بپذیره چی؟!فکرم مشغول بود پس تصمیم گرفتم به بابام زنگ بزنم و ازش بخوام تا دادخواست طلاق رو آماده کنه تا بیشتر از این سربار نامجون نباشم درسته خواسته قلبیم نبود ولی اگه با وجودم ناراحت باشه و نتونه بگه چی؟!
_من از اول که با ا/ت ازدواج کردم دوسش داشتم و ازدواجمون از طرف من اجباری نبودش چون دوسش داشتم ولی خب جرعتشو نداشتم بهش بگم ولی امروز تمام جرعتمو جمع میکنم تا بهش اعتراف کنم..برای پرنسسم یه دسته گل بزرگ رز مشکی که گل موردعلاقش بود رو سفارش دادم و یه گردنبند طلا که به گردن خوشگلش میومد خریدم ..بعد خرید رفتم سمت شرکت تو راه بودم که یه پیامی از طرف وکیلم اومد ..نوشته بود خانم جانگ ا/ت درخواست طلاق دادن و فردا دادگاه داریم..دروغ چرا حالم گرفته شد ولی خواستم اگه حتی منو رد کنه حداقل حرفم تو دلم نمونه..به جای رفتن به شرکت تصمیم گرفتم زودتر برم خونه..
*نشسته بودم داشتم با گوشیم ور میرفتم احساس تشنگی کردم بلند شدم برم آب بخورم که در ورودی خونه باز شد و یه دسته گل بزرگ رز مشکی اول اومد داخل بعد نامی از پشت گلا ظاهر شد تعجب کرده بودم..نامی اومد گل و دستم داد..
_گل برای بهترین گل زندگیم :)
*این برای منه؟!
_اوهوم
*خیلی ازت ممنونم نامی
*داشتم میرفتم دست گل و بذارم تو گلدون که نامی دست گل و گرفت گذاشت رو میز ..دستمو گرفت منو به خودش چسبوند و نزدیک 3 سانتی صورتم قرار گرفت خیلی تعجب کردم..
_شندیم دادخواست طلاق دادی؟! (خمار زل زده به لباش و با یکی از دستاش با انگشت شست صورتشو نوازش میکنه ودست دیگه اش دور کمر ا.ت حلقه شده)
*عاا بلاخره که این اتفاق میافتاد
_ولی من نمیخوام ازت طلاق بگیرم ا/ت
*ولیــ..
_ولی و امانداره من دوست دارم نمیخوام از دستت بدم
*خواستم چیزی بگم که حرفام با قرار گرفتم لبای نرمش رو لبم حرفم قطع شد..
_دیگه نتونستم دربرابر لباش خودمو کنترل کنم یه ماهه حسرت بوسیدنشو داشتم پس بدون هیچ حرفی بوسیدمش اولش همکاری نکرد یکم که گذشت دستاشو دور گردنم حلقه کرد و شروع به همکاری کرد و باهم از اولین کیس مون لذت بردیم..این ری اکشنشو میزارم رو حساب اینکه اونم منو دوست داره..
*بعد چند مین نفس کنم آوردیم و از هم جدا شدیم ولی پیشونیمون چفت هم بود..
_میپرستمت ا/ت
*عاشقتم مستر کیم
_با این حرفش خندیدم و بهش گفتم پشتشو بهم کنه اول لجبازی کرد ولی بعدش چرخید گردنبندی که براش خریده بودمو دور گردنش انداختم ...از پشت بغلش کردم وسرمو به سمت گردنش هدایت کردم و زمزمه کردم..
_تو فقط برای منی کیم ا/ت!!!
حمایت کنید واقعا زحمت میکشم برا اینا🙂💔
*من و نامجون حدود یک ماه پیش یه ازدواج اجباری داشتیم ..پدرامون قول داده بودن بعد یک ماه میتونیم طلاق بگیریم ولی من نامی رو دوست داشتم ..توی این یه ماه خیلی باهام مهربون بود نمیزاشت از چیزی ناراحت یا تو خونه اش احساس اضافی بودن بکنم ..ولی اگه اون منو به عنوان دوست بپذیره چی؟!فکرم مشغول بود پس تصمیم گرفتم به بابام زنگ بزنم و ازش بخوام تا دادخواست طلاق رو آماده کنه تا بیشتر از این سربار نامجون نباشم درسته خواسته قلبیم نبود ولی اگه با وجودم ناراحت باشه و نتونه بگه چی؟!
_من از اول که با ا/ت ازدواج کردم دوسش داشتم و ازدواجمون از طرف من اجباری نبودش چون دوسش داشتم ولی خب جرعتشو نداشتم بهش بگم ولی امروز تمام جرعتمو جمع میکنم تا بهش اعتراف کنم..برای پرنسسم یه دسته گل بزرگ رز مشکی که گل موردعلاقش بود رو سفارش دادم و یه گردنبند طلا که به گردن خوشگلش میومد خریدم ..بعد خرید رفتم سمت شرکت تو راه بودم که یه پیامی از طرف وکیلم اومد ..نوشته بود خانم جانگ ا/ت درخواست طلاق دادن و فردا دادگاه داریم..دروغ چرا حالم گرفته شد ولی خواستم اگه حتی منو رد کنه حداقل حرفم تو دلم نمونه..به جای رفتن به شرکت تصمیم گرفتم زودتر برم خونه..
*نشسته بودم داشتم با گوشیم ور میرفتم احساس تشنگی کردم بلند شدم برم آب بخورم که در ورودی خونه باز شد و یه دسته گل بزرگ رز مشکی اول اومد داخل بعد نامی از پشت گلا ظاهر شد تعجب کرده بودم..نامی اومد گل و دستم داد..
_گل برای بهترین گل زندگیم :)
*این برای منه؟!
_اوهوم
*خیلی ازت ممنونم نامی
*داشتم میرفتم دست گل و بذارم تو گلدون که نامی دست گل و گرفت گذاشت رو میز ..دستمو گرفت منو به خودش چسبوند و نزدیک 3 سانتی صورتم قرار گرفت خیلی تعجب کردم..
_شندیم دادخواست طلاق دادی؟! (خمار زل زده به لباش و با یکی از دستاش با انگشت شست صورتشو نوازش میکنه ودست دیگه اش دور کمر ا.ت حلقه شده)
*عاا بلاخره که این اتفاق میافتاد
_ولی من نمیخوام ازت طلاق بگیرم ا/ت
*ولیــ..
_ولی و امانداره من دوست دارم نمیخوام از دستت بدم
*خواستم چیزی بگم که حرفام با قرار گرفتم لبای نرمش رو لبم حرفم قطع شد..
_دیگه نتونستم دربرابر لباش خودمو کنترل کنم یه ماهه حسرت بوسیدنشو داشتم پس بدون هیچ حرفی بوسیدمش اولش همکاری نکرد یکم که گذشت دستاشو دور گردنم حلقه کرد و شروع به همکاری کرد و باهم از اولین کیس مون لذت بردیم..این ری اکشنشو میزارم رو حساب اینکه اونم منو دوست داره..
*بعد چند مین نفس کنم آوردیم و از هم جدا شدیم ولی پیشونیمون چفت هم بود..
_میپرستمت ا/ت
*عاشقتم مستر کیم
_با این حرفش خندیدم و بهش گفتم پشتشو بهم کنه اول لجبازی کرد ولی بعدش چرخید گردنبندی که براش خریده بودمو دور گردنش انداختم ...از پشت بغلش کردم وسرمو به سمت گردنش هدایت کردم و زمزمه کردم..
_تو فقط برای منی کیم ا/ت!!!
حمایت کنید واقعا زحمت میکشم برا اینا🙂💔
۵.۲k
۱۰ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.